بیشتر از دو دهه از ظهور و گسترش پادکستها میگذرد؛ اما در همین زمان نه چندان بلند، بهسبب ویژگیهای متمایز و کاربردیشان، جایگاه خود را در زندگی اجتماعی افراد پیدا کردهاند و با انواع و محتواهای متنوع، مخاطبانی فراوان در طیفهای گوناگون و سنین مختلف دارند.
اولین دستگاههای پخش منظم رادیویی در سال 1920 میلادی در انگلستان به راه افتاد. این در حالی بود که مردم ایران با حدود 20 سال تاخیر، رسانهی رادیو را شناختند. در چهارم اردیبهشت 1319 خورشیدی، اولین فرستنندهی رادیویی در محل بیسیم در جاده قدیم شمیران، افتتاح شد. اما فاصلهی میان ورود پادکست به ایران بسیار کوتاهتر بود.
نخستین بار یک روزنامهنگار انگلیسی به نام «باب همرزلی» واژهی پادکست را به کار برد و در سال 2001میلادی، اولین ابزار نشر صدا به شکل پادکست فراهم شد با این حال تا سال 2003 مورد توجه مردم جهان قرار نگرفت. در سال 2004 میلادی،گسترش و محبوبیت آن به حدی رسید که کاخ سفید تعدادی از سخنرانیهای جرج بوش را به صورت پادکست آماده و در سایت خود قرار داد.
واژهی پادکست از سوی لغتنامهی آکسفورد، به عنوان واژهی سال 2005 میلادی انتخاب شد. این لغتنامه، پادکست را اینگونه معرفی کرد: «برنامهای رادیویی که دیجیتالی ضبط میشود و در دستگاههای شخصی پخش صدا در اینترنت دانلود شده و قرار میگیرد.»
پادکستها به عنوان یکی از جدیدترین شکلهای رسانهای دیجیتال در سالهای اخیر محبوبیت زیادی پیدا کردهاند. این رسانه بهطور عمده صوتی است و به مخاطبان این امکان را میدهد که در هر زمان و مکانی به محتوای مورد علاقهی خود گوش دهند.
برخلاف رسانههای سنتی مانند: تلویزیون یا رادیو، که معمولاً برنامههای زمانبندیشده دارند، پادکستها انعطافپذیری بیشتری برای مخاطبان، فراهم میکنند. این رسانهها معمولاً بهصورت سریالی و در قالب اپیزودهای کوتاه منتشر میشوند.
نخستین پادکست در ایران در اواخر سال 1383 خورشیدی راهاندازی شده و بهعنوان یک رسانهی دیجیتال همچنان در حال رشد است که میتواند بهعنوان یک پل میان فرهنگ سنتی و مدرن عمل کند. این رسانه به دلیل دسترسی راحت و ظرفیت برای تولید محتوای مستقل، بهویژه برای نسل جوان ایرانی، جذابیت زیادی پیدا کرده است.
این رسانهی جوان، توانسته بهعنوان یک ابزار فرهنگی، نقش مهمی در بازتاب واقعیتهای فرهنگی و اجتماعی ایران ایفا کند، چرا که قادر است که ضمن حفظ میراث فرهنگی ملی، با جهانی شدن و تحولات نوین دنیا نیز، همراه شود.
از پادکستهای موفق ایرانی میتوان به «رادیو چارسو» اشاره کرد که ترکیبی از سنتهای ایرانی و مسائل روز را در قالب محتوای صوتی به مخاطبان عرضه میکند. این پادکستها، نه تنها به مسائل اجتماعی و فرهنگی ایران نظر دارند، بلکه دیدگاههای مختلفی را نیز در خصوص مسائل ملی و جهانی به شنوندگان ارائه دادهاند.
معمولا پادکستها، نقش قابل توجهی در آگاهیبخشی بهویژه در حوزههایی مانند تاریخ، هنر، سیاست و حتی محیطزیست دارند. بهویژه در زمینههایی که شاید در رسانههای رسمی کمتر به آنها پرداخته میشود. پادکستها به مخاطبان، این فرصت را میدهد که بدون محدودیتهای موجود در رسانههای سنتی، به اطلاعات فرهنگی و اجتماعی دست یابند و بهطور فعال در بحثهای مربوط به هویت و فرهنگ خود شرکت کنند.
یکی از ویژگیهای مهم این رسانهی نوظهور، این است که به راحتی میتواند مرزهای جغرافیایی را پشت سر گذاشته و ارتباطش را با سایر مردم جهان محکم کند. در ایران، پادکستها به محلی برای گفتوگو و تبادلنظر دربارهی مسائل اجتماعی، فرهنگی و سیاسی تبدیل شدهاند. این رسانه بهویژه برای نسل جوانان ایرانی که به دنبال فضایی برای ابراز نظرات خود هستند، اهمیت پیدا کرده است.
پادکستها بهویژه در چند سال اخیر در رقابت با رسانههای سنتی قرار گرفتهاند. رسانههای سنتی چون: تلویزیون و رادیو، به دلیل محدودیتهای زمانی و محتوایی، توانایی جذب مخاطبان جدید را کاهش دادهاند. پادکستها، با ارائهی محتوای سفارشی و بدون محدودیت زمانی، در حال بازتعریف رسانهها و رابطهی مخاطب با آنها هستند. البته این تغییر در مصرف رسانهها بهویژه در دوران پاندمی کرونا بهشدت محسوس بوده است.
کریس آندرسون، مدیر TED در این رابطه گفته است: «در دنیای رسانهای امروز، پادکستها بهعنوان یک رسانهی جایگزین بسیار قدرتمند عمل کردهاند. آنها نه تنها فرصت بیشتری برای مشارکت عمومی فراهم کردهاند، بلکه سبکهای مختلفی از محتوای دیجیتال را ارائه میدهند که رسانههای سنتی قادر به انجام آنها نیستند.»
در دنیای امروز، این پدیده بهویژه در میان جوانان بهعنوان وسیلهای برای تبادل فرهنگی و شناخت دیگر فرهنگها تعریف شده است. در نسل جوان، بهویژه نسل Z که تمایل زیادی به استفاده از رسانههای دیجیتال دارند، پادکستها یکی از مهمترین و جذابترین آنها معرفی شدهاند.
نسل جدید ترجیح میدهد رسانهای را مصرف کند که هم سرگرمکننده باشد و هم زمینهی مشارکت آنها را فراهم آورد و البته که پادکستها بهخوبی این نیازها را برآورده میکنند. البته باید به این نکته نیز اشاره کرد، با وجود آنکه، پادکستها رسانهای آزاد و پرطرفدار هستند، اما چالشهایی نیز با خود به همراه دارند.
یکی از مشکلات اصلی آنها، وجود اطلاعات نادرست و کماعتبار است، چرا که از آنجایی که پادکستها بهطور عمومی منتشر میشوند، نظارت دقیقی نیز بر محتوای آنها وجود ندارد، خطر انتشار اطلاعات نادرست در آنها بیشتر است.
آنچه که پادکستها را از یک موج گذرا متمایز میکند، قدرت تاثیرگذاری و قابلیت آنها برای ایجاد ارتباط مستقیم و صمیمی با مخاطبان است. پادکستها، تنها یک شکل جدید از رسانه نیستند، بلکه در حال بازتعریف نقش رسانهها در دنیای دیجیتال هستند. به نظر میرسد که پادکستها در نهایت به بخشی دائمی از اکوسیستم رسانهای تبدیل خواهند شد. چراکه هماکنون نیز جایگاه خود را در دنیای رسانهای پیدا کردهاند و نمیتوان آنها را نادیده گرفت.
سخن پایانی آنکه، پادکستها به عنوان پلی میان نسلهای مختلف عمل میکنند. در دنیایی که تفاوتهای فرهنگی، اجتماعی و حتی تکنولوژیکی میان نسلها بیشتر از همیشه احساس میشود، این رسانهی صوتی به عنوان زبان مشترک، فرصتی فراهم میآورد تا تجربیات و دیدگاههای مختلف در یک فضای همدلانه به اشتراک گذاشته شوند.
پادکستها این توانایی را دارند که برای هر نسل، محتوای منحصر به فردی ارائه دهند. این زبان شنیداری، نه تنها فاصلهها را کاهش میدهد، بلکه فضایی برای تعامل میان تفکرات و ایدههای مختلف در بین نسلها فراهم میآورد. به این ترتیب، پادکستها نه تنها یک رسانهی نوین، بلکه ابزاری برای ایجاد همبستگی و تفاهم میان نسلهای مختلف هستند.