می خواهم یک سوال بپرسم که شاید به من بخندید … تا به حال به سطل زباله خودتان نگاه کردید؟ بیرون نه، داخلش، محتویاتش ؟!
میدانید هر کدام از ما روزی چقدر زباله تولید میکنیم؟ در ایران به صورت میانگین ۵۰۰ تا ۷۵۰ گرم به ازای هرنفر روزانه، در مجموع در ایران روزانه بیشتر از ۵۸هزارتن پسماند عادی تولید میشود و در سال پسماند تولیدی به ۱۸ میلیون تن میرسد …۳ برابر بیشتر از میانگین سرانه جهانی
ممکن است به سایتها مراجعه کنید و ببینید آلمانیها ۹۰ هزار تن زباله در روز تولید میکنند، اما مهم است که بدانیم آنها ۸۰ درصد زبالههای تولیدشان را بازیافت میکنند.
اصلا زباله چیست؟
در قانون مدیریت پسماند، پسماند اینطور تعریف شده است: “به مواد جامد مایع گاز گفته میشود که به طور مستقیم حاصل فعالیت انسان بوده و از نظر تولید کننده زائد طلقی میشود.”
نکته جالب این تعریف این هست که زباله حاصل فعالیت انسان بوده و ردپای اکولوژیکی انسان برروی زمین محسوب میشود و هرچقدر زباله کمتری تولید کنیم به زمین زیان کمتری وارد میکنیم. ردپای اکولوژیکی روشی برای ارزیابی وابستگی انسان به منابع طبیعی با محاسبه میزان نیاز محیط به منظور حفظ یک سبک زندگی خاص است. به عبارت دیگر، تقاضا را در مقابل عرضه طبیعت اندازه گیری میکند.
ردپای اکولوژیکی یکی از روشهای سنجش پایداری است که به توانایی یک جمعیت در حمایت از خود در زمان حال اشاره دارد بدون اینکه آن توانایی را برای آینده به خطر بیاندازد. پایداری محیط زیست زمانی اتفاق میافتد که یک جمعیت میتواند به طور نامحدودی از یک سبک زندگی خاص پشتیبانی کند و در عین حال پاسخگوی خواستههای مطرح شده در محیط باشد. نمونهای از پایداری محیط زیست تولید مقداری آلودگی است که محیط زیست قادر به رفع آن است.
حتما شنیدید زباله را طلای کثیف هم میخوانند، چرا؟ چون میشود آن را فروخت یا چیزهای قیمتی در آن وجود دارد؟؟
بیایید با هم برگردیم و به سطل مان نگاه کنیم.
ما یک چهارم مواد غذایی که میخریم دور میریزیم و در برخی موارد بدون اینکه حتی دست به آن بزنیم … با کل مواد غذایی که ما در یکسال دور میریزیم میتوان به کل افراد بی بضاعت تحت پوشش بهزیستی و کمیته امداد امام خمینی در ایران را هفت و نیم بار غذا داد ….
در زبالهتر که بیرون درب خانه قرار میدهیم چیزهای مختلفی است برخی از این اقلام را با هم از جنبه دیگه بررسی میکنیم. سیب، برای این سیبی که ما میخوریم ۷۰ لیتر آب صرف شده و وقتی دور میریزیمش این آب مجازی که برای تولیدش مصرف شده را دور میریزیم و این در سایر پسماندهای خوراکی قابل محاسبه است.
برای یک کاغذ A4 حدود ۱۰ لیتر آب مصرف میشود و برای یک تن کاغذ که از خمیر چوب تهیه شده ۱۷ اصله نهال و ۴۴۰۰ لیتر آب استفاده شده است.
الان دید بهتری نسبت به طلای کثیف دارید …
الان برای مدیرت درست پسماند باید چکار کنیم ؟ (با انگشت اشاره میکنم)
برای اینکه جواب درستی به این سوال بدهیم باید تمام انگشتان اشاره رفته را بررسی کنیم
انگشت رو به جلو — آقای شهردار چرا کارت را درست انجام ندادی؟ آقای محیط زیست چرا نظارت درست نکردی؟ آقای منابع طبیعی چرا در انتخاب مکان دفن دقت بیشتری نکردید؟ تا آسیب کمتری ایجاد شود … پس این انگشت دولتیها هستند.
انگشت بالا — این انگشت شرایط کلی کشور است… همه میدانید و این انگشتهای هم شده به هم پیوسته ماییم … که باید خواست اجتماعی تغییر را ایجاد کنیم برای این که دست منسجم کار کند و تبدیل به یک عمل برای حذف یا اصلاح مساله بشه نیاز داریم روی مشارکت و هم افزایی تمرکز کنیم.
برای رسیدن به چنین سطحی از مشارکت به رهبری غازی نیاز داریم. غازها را در حین پرواز در آسمان دیده اید، به آن فکر کنید ……….. یعنی گروهی اقرار میکنند که همه راه حلها را نمیدانند، این یعنی تواضع، که در کنار کنجکاوی حسی از امنیت ایجاد میکند تا با آدمهای غریبه دست به همکاری بزنیم و گروه شکل بگیرد.
در اوایل گروه حرف زدن سخت است، پیشنهاد دادن سختتر. شاید ایدهام احمقانه باشد شاید اشتباه کنم. شاید مورد قضاوت قرار بگیرم. اگر به هر دلیلی دیگران را خواسته یا ناخواسته رقیب ببینیم کار گروهی سخت میشود و سطح مشارکت پایین میاید. باور کنید که بهاندازه همه ما کار نکرده و ایده ناب در این کشور هست. وقتی من ازمشارکت حرف میزنم منظورم انتخاب آگاهانه افراد برای سهیم شدن در حل موضوع است. طیف مشارکت از “برای مردم” شروع شده و در یک دورهای به “با مردم” رسیده و الان موضوع “توسط مردم” مد نظر است.
اکنون مشارکت، شرکت آگاهانه افراد در تصمیم گیری، اجرا، ارزیابی و تقسیم منافع حاصل از یک کار، پروژه یا فعالیت است.
کار مشارکتی اصولی دارد، من نمیخواهم خیلی بازش کنم و حتماً درباره اش مطالعه کنید، من میخواهم به چند تا نکته که بنظرم خیلی مهم است با شما در میان بگذارم.
- افسار کار را به افراد درگیر در مشارکت واگذار کنیم
- خطاهایمان را در آغوش بگیریم
- خود انتقادی داشته باشیم
- و تنوع و پیچیدگی را جستجو کنیم که خیلی به ما یاد میدهد
البته یادمان باشد که رهیافتهای مشارکتی هرگز پاسخ نهایی نخواهد داد، البته هیچ رهیافتی به تنهایی این کار را نمیکند.
حالا میخواهم برای ادامه مسیر با هم همراه بشویم و تمرکز کنیم، من میخواهم تجربه ۲۰ سال مشارکت و ۱۵ سال پسماند خودم را به شما منتقل کنم؛ آیا آماده هستید این کار را شروع کنیم؟
گام ۱ آمار درست شفاف و واقعی تهیه کنید،
تعداد معدودی آدم در کشور آنالیز درست پسماند را بلد هستند و شما میتوانید برای دانستن حقیقت از آنها کمک واقعی بگیرید و یادتان باشد که تولید داده و آمار و وارد کردن آنها در چرخههای اطلاع رسانی، تولید و توزیع و … یک کار مداوم و همیشگی است.
گام ۲ قبل از طراحی هر کار یا پروژه ای، تواناییهای کارآفرینان محلی، امکانات و دانش بومی را شناسایی کنید،
بومیان بهتر از هر کسی میدانند که روش مناسب برای بازکردن گرهها یا دسترسی به افراد کلیدی چیست، آنها میتوانند انگیزه تغییر در همسایگان شان ایجاد کنند و نیروی بالقوه مردم را آزاد کنند
گام ۳ یک برنامه ریزی کامل انجام دهید،
با استفاده از تمامی مدلهایی که کمک میکنند یکپارچه و مشارکتی ببینید، گامها را طراحی کنید
- مدیران مؤثر و پای کار را پیدا کنید
- چیزی شبیه قسم پزشکی یا بقراط طراحی کنید، مسؤولیت پذیر باشید … آسیبها را کم کنید، محکم و حقیقت گو و استوار باشید
- پیچیدگیها را بپذیرید
اگر میخوایم مفهومی از یک دنیای پیچیده داشته باشیم … و دست به حل مسایل بزنیم نباید دنیا را ساده در نظر بگیریم زیرا که ساده دقیق نیست.
این وظیفه ما بعنوان فعالان مدنی است که به پیچیدگیها توجه کنیم تا راههایی برای درک دیگران پیدا کنیم تا تصمیمات درستی گرفته شود. اگر وانمود کنیم که همیشه پاسخ سادهای در دسترس هست، همه را به سمت یک پرتگاه بلند عمیق سوق دادیم …. فهمیدن پیچیدگیها تنها راه برای درک تهدیدات واقعی اطراف ماست.
گام ۴ بازاریابی اجتماعی خارق العاده انجام دهید
از قولهای بازاریابی در همه مدلها استفاده کنید، حتما داستان بازاریابی کوکاکولا را بخوانید، ایدههای بسیار خوبی میتواند به ما بدهد.
ما باید آموزشها و آگاهیها را با ادبیات مناسب وارد جامعه کنیم
اگر لازم است مساله را به پرستیژ و شخصیت و بزرگی پیوند بزنیم،
در جاهای مختلف ادبیات خاص تولید کنیم.
گام ۵ به چرخه خوب زیستن مسؤولانه متعهد باشیم.
این چرخه امنیت معیشتی، عدالت و انصاف، پایداری و قابلیتها را در کنار خوب زیستن به صورت شبکه و با هم میبیند بنابراین همه ما را متعهد آیندهای امن تر، زیباتر و پایدارتر میکند.
کافیست همین ۵ گام را بکار ببندیم و یه تیم همراه و موفق آماده بکار راه افتاده و من میدانم از عهده هر چیزی بر می آید.