چندی است که خبر تغییر کاربری غار دربندرشی توجه رسانهها و فعالان محیط زیست را به خود جلب کرده است، این خبر چالش برانگیز که به نقل از ولی جهانی مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری گیلان در ایرنا منتشر شد و بسیار مورد نقد منفی قرار گرفت ؛ از چند روز با تکذیب صاحب خبر روبه رو شد پس به نظر و به ظاهر پایان خوشی برای آن نوشته شد.
بسیاری از فعالان محیط زیست با خوشحالی ابراز داشتند که پیگیریهای آنها سبب جلوگیری از این کار شده است. البته بر این باورم که مطالبه گری اجتماعی همیشه اثربخش خواهد بود ولی در این راستا چندین نکته قابل تفکر و بررسی پذیر است:
در ابتدا که خبر ۱۷ آذر مطرح شده با این مضمون که غار دربند رشی برای تغییرکاربری به رستوران و موزه به بخش خصوصی واگذار شده است؛ باتوجه به سابقه سیاه تصمیم گیری در ادارههای استان برای منابع طبیعی و محیط زیست، همهی افراد جامعه مدنی بشدت خبر را باور کردند و ترسیدند. زیرا از این دست تصمیمهای مفتخرانه در گیلان توسط متخصصین دولتی بسیار انجام شده به همین دلیل بشدت باعث نگرانی و اعتراض جامعه مدنی از جمله رسانهها و فعالان محیط زیستی شد( البته برخی از اعضای جامعه مدنی از جمله هیأت کوهنوردی و صعودهای ورزشی همچنان در بی تفاوت به نظر میرسید)
و در ۲۴ آذر این خبر توسط همان مدیریت تکذیب شد و خبر به این شکل تغییر یافت:
“یک سرمایه گذار موظف شده از فاصله ۱۵۰۰ متری ورودی غار مجموعه گردشگری شامل موزه محلی، بازارچه صنایع دستی، رستوران، سرویس بهداشتی و پارکینگ اختصاصی ایجاد کند تا تورهای گردشگری قبل از بازدید از غار بتوانند اطلاعاتی از پیشینه باستانی و کشفیات باستان شناسی غارهای دربند رشی کسب کنند.”
در این باره باید عرض کنم که خبر اول با خبر دوم فرقی به حال غار ندارد و ساخت یک چنین مجموعهای در کنار غار آنهم در این فاصلهی نزدیک یک تخریب بزرگ برای غار و محیط زیست منطقه است، هم اکنون بازدیدهای غیراصولی و تفریحی به این غار بسیار نگران کننده است من در یک جمعه زمستانه در دهانه غار نشستم و تعداد بازدیدها را تا ظهر شمردم ۷۳ نفر برای یک جمعه زمستانی تقریبا عدد بالایی است
این عدد در جمعههای تابستانه به ده برابر میرسد و این بازدیدها شامل گنج یابها و گردشگران فریادکش و سوداگران زودباور هم میشود، با توجه به تنوع زیستی بالای غار در تالار دوم وضعیت حفاظتی غار بشدت پایین است و آقای جهانی به دلیل نگاه باستان شناختی که به این غار دارند فقط بخش باستانی و تاریخی آن را مورد توجه قرار نگرفت، من علاقمند بود حال که آقای جهانی جایگاه مدیریتی دارند با همکاری اداره کل محیط زیست برای بحث حفاظت غارها گامهای استواری بردارند هرچند که انتظاری از هر دو سازمان نداشتم و علاقمندی و انتظار دو واژه متفاوت است، در واقع در یک ناامیدی بزرگ از ادارههای استان گیلان به سرمیبرم
در بحث زمین شناسی و زیست زمین شناسی و زمین گردشگری ادارههای گیلان این اولین بار نیست که نظریات اشتباه میدهند یا برخلاف مسولیتی که دارند سکوت میکنند به عنوان مثال در همایش زمین گردشگری که در سال جاری برگزار شد کارشناس سازمان زمین شناسی در سخنرانی کوه درفک را آتش فشانی خطاب کرد در حالی که هر دانشجوی زمین شناسی میتواند بگوید که درفک آتش فشانی نیست.
کارشناسان و متخصصان بسیاری در گیلان داریم که نظرات غیرکارشناسی و بررسی نشده ارائه میدهند، شاید یک دلیل بزرگ آن عدم مشورت گیری از متخصصان غیردولتی است.
در هر صورت باید گفت که تغییرکاربری غارها در بسیاری از کشورها صورت گرفته و کشورهای توسعه یافته با اصول پایداری توانستند غارهایی را تبدیل به غارهای گردشگری کنند ولی کمترین آسیب به غارها وارد نمایند به عنوان مثال کشور اسلوونی هم اکنون ۲۰۰ غار گردشگری دارد( شمال به جنوب این کشور را میتوان در عرض دو ساعت و نیم طی کرد یعنی از فاصلهی رشت به آستارا کمتر) و این دویست غار از بین هزاران غار، شناسایی و ثبت شده در این کشور انتخاب شدند و سایر غارها صرفا برای مطالعات علمی و تمرینهای امداد نجات مجوز ورود میگیرند.
و اما مهمترین مساله را بصورت سوال مطرح میکنم؛سوال این است که آیا ارزیابی محیط زیستی برای ساخت یک مجموعهای به این بزرگی در منطقه انجام شده است؟(رستوران و موزه و بازارچه و سرویس بهداشتی و …)
آیا درجه بندی غار دربند رشی انجام شده است ؟
آیا سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و اداره کل حفاظت محیط زیست بررسی فون و فلور غار را انجام دادهاند؟ به عنوان مثال میدانند که تالار دوم آن غار را خفاشها به عنوان پرورشگاه فرزندان خود مورد استفاده قرار میدادند ولی سال گذشته بخاطر هجوم گردشگران میزان خفاشهای غار بشدت کاهش یافته و حتی تیم مطالعاتی ما در تابستان نتوانستیم آنها را مشاهده کنیم؟
غار دربندشی علاوه بر ارزش باستان شناختی که از قدیمیترین سکونتگاه انسانهای اولیه شناخته شده، دارای تنوع زیستی بالایی نیز بوده که به دلیل عواملی چون هجوم گردشگران به ویژه نوع مخرب آن، گنج یابان و ساده لوحانی که شایعه لانه خفاش را باور دارند غنای تنوع زیستی آن نسبت به مشاهدات ۷ سال پیش من به ۵۰ درصد کاهش یافته است
پس در اینجا پای گفتههای کلیشهای به میان میآید «سازمانها و ادارههای دولتی پیش از اقدام کاری، مطالعات لازم و سودمندی را توسط متخصصان تمامی رشتههای مربوطه از دولتی و غیردولتی انجام دهند» شاید بهتر بود مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری گیلان پیش از تبدیل کردن غارها به موزه، یک موزه درخور از پارینه سنگی گیلان و باستان شناختی غارهای آن در شهر رشت تاسیس کند تا مردم در ابتدا با مبانی آن آشنا شوند. رستوران و بازارچه هم بنظر در روستای رشی مناسبتر باشد تا در فصل توت فرنگی مردم جای مناسب تری برای فروش محصولات خود داشته باشند اما فاصلهی یک و نیم کیلومتری از غار ساخت چنین مجموعهای با استراتژیهای ناقص مدیریتی و ضعف کارشناسی و عدم مطالعات لازم در گیلان بهتر است به پنجاه سال آینده موکول شود.