ما پلی برای مخاطب و هنرمندان بودیم

در نشستی با محمد ابراهیمیان، روزنامه‌نگار و درام‌نویس دهه ۴۰ و ۵۰ خورشیدی

0 267

شاید باید روزنامه‌نگاری را هنری چندگانه دانست، حرفه‌ای که در آن نیاز است بیشتر مواقع به زوایای مختلف یک موضوع نگاه ویژه‌ای داشت، تا ماحصل آن در ذهن و جان مخاطبانی با رویکردها و علائق مختلف بنشیند و عمق یابد. حرفه‌ای که که مدام  نیازمند بازآفرینی و مواجهه با نشانه‌ها و واژه‌هایی است که دنیای منشوری کلام را شکل می‌دهند.

  محمد ابراهیمیان یکی از پیشکسوتان عرصه‌ی‌ روزنامه‌نگاری، یک روزنامه‌نگار چندوجهی است. کسی که در کنار حرفه‌ی اصلی خود، شاعر، هنرمند، درام‌نویس، عکاس، فیلمنامه‌نویس و سینماگر بوده و با هر کدام از این حوزه‌ها زندگی کرده و به آن‌ها عشق ورزیده است.

مردم رشت به واقع عاشق هنر هستند. این موضوع را از ۵۴ سال پیش،  هنگامی که شور و اشتیاق و خیل تماشاگرانی را که در طول ۱۰ شب اجرای نمایش با ما همراه بودند را فهمیدم و هیچگاه فراموش نکردم.

عصر روز پنج‌شنبه ۲۱ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۲، فرصتی فراهم آمد تا برنامه‌ای به بهانه‌ی پاسداشت این روزنامه‌نگار پیشکسوت در آموزشگاه سینمایی پروین برگزار شود.

محمد ابراهیمیان در ابتدای این برنامه از اشتیاق خود برای آمدن خود به رشت گفت و این شهر را آغازگر حرکت‌های فرهنگی و هنری دانست. برای او رشت یادآور روزهای پرشور برگزاری نمایش «دشمن مردم» در سال ۱۳۴۸ خورشیدی  بود.  او از حضورش در رشت ابراز شادی نموده و گفت: مردم رشت به واقع عاشق هنر هستند. این موضوع را از ۵۴ سال پیش،  هنگامی که شور و اشتیاق و خیل تماشاگرانی را که در طول ۱۰ شب اجرای نمایش با ما همراه بودند را فهمیدم و هیچگاه فراموش نکردم.

او  که در سال ۱۳۲۵ خورشیدی در شهرستان صحنه در استان کرمانشاه به دنیا آمده، پیرامون چگونگی علاقه‌مندی اش به روزنامه‌نگاری و هنر گفت: اولین جرقه‌های حضور در این حرفه از دوران دانش‌آموزی‌ام شکل گرفت. زمانی که برای ساخت روزنامه‌ دیواری‌های مدرسه تلاش می‌کردیم و یا با هم‌کلاسی‌هایمان اشعار بلند فارسی را برای برنامه‌های مدرسه به صورت دکلمه می‌خواندیم.  قصه‌های شب رادیو نیز در آن زمان نقش مهمی در زندگی من داشت. این برنامه، قصه‌ای سریال‌گونه بود که با متن‌های درخشان و با صداهای تکرارناشدنی، ساعت ۱۰ شب پخش می‌شد. هنرمندانی چون: هوشنگ سارنگ، نصرت‌الله محتشم، توران مهرزاد، رامین فرزاد، مسعود تاج‌بخش و سیروس ابراهیم‌زاده، اکبر مشکین و مانند آن که واقعا شگفت‌انگیز بودند.

دوره‌ی روزنامه‌نگاری ما،  ارتباط تنگاتنگی با هنرهای مطرح جهان داشت و در مقاطعی همانند آن بود. ما در آن زمان فرصت دیدار هنرمندان بزرگ جهان را داشتیم. جشنواره‌های بزرگی چون: هنر شیراز، فرصت رویارویی ما با آن‌ها برای گفتگو و مصاحبت بود و من مجال آن را داشتم که در دو دهه از زندگی‌ام، با شخصیت‌های هنری و ادبی جهانی دیدار و گفتگو کنم.

 او در ادامه در رابطه با تحصیلاتش گفت: شهرستان صحنه، زادگاه من مقطع دیپلم ادبی نداشت و به همین دلیل برای ادامه‌ی تحصیل به کرمانشاه رفتم و در سال‌های نخست دانشگاه به تئاتر گرایش پیدا کردم، مسیری که  مرا به سمت روزنامه‌نگاری حرفه‌ای سوق داد. سال ۱۳۴۵ خورشیدی برای تحصیل و اعزام به خارج به تهران آمدم،  سال ۱۳۴۶ در  چند دانشگاه‌ بزرگ  قبول شدم و در نهایت دانشگاه تهران را برای ادامه تحصیل انتخاب کردم. دو سال  بعد با انجمن تئاتر ایران آشنا شدم.

 ابراهیمیان از مجلاتی چون: آسیای جوان، سپید و سیاه و تهران مصور در آن دوره نام برد و این‌که از همین طریق نیز برای اولین بار با داستان‌نویس‌ها و پاورقی‌نویسان بسیاری از جمله پوران فرخزاد آشنا شد.

این روزنامه‌نگار قدیمی، در ادامه، دوره‌ی روزنامه‌نگاری هم‌نسلانش را محور سخنان خود قرار داده و گفت: دوره‌ی روزنامه‌نگاری ما،  ارتباط تنگاتنگی با هنرهای جهان از جمله: موسیقی، نمایش، نقاشی، هنرهای تجسمی و مانند آن داشت. ما فرصت دیدار هنرمندان بزرگ جهان را داشتیم. جشنواره‌های بزرگی چون: هنر شیراز، فرصت رویارویی ما با آن‌ها برای مصاحبه و مصاحبت بود. من مجال آن را داشتم تا در دو دهه از زندگی‌ام، شخصیت‌های هنری و ادبی بسیاری که وارد ایران می‌شدند را از نزدیک ملاقات و یا با آن‌ها مصاحبه کنم. وی با اشاره به این نکنه که آن دوره دیگر تکرار نخواهد شد و متعلق به نسل ماست، گفت: پرسش‌گری نسل ما و قبل از ما و همچنین شور گسیخته‌ی روزنامه‌نگاری در زمینه‌ی هنر  در دوران ما بسیار عجیب و شگفت آور بود.

ابراهیمیان از دو روزنامه‌ی اصلی کیهان و اطلاعات در آن دوران  یاد نمود و گفت: بعدها روزنامه‌ی صبح آیندگان به این دو اضافه شد. آیندگان،  نگاه و رویکرد جدید‌تری نسبت به دو روزنامه‌ی قبل داشت.

ابراهیمیان از سال ۱۳۴۷ خورشیدی به صورت رسمی وارد عرصه‌ی روزنامه‌نگاری شد. اولین کار روزنامه‌نگاری‌ ابراهیمیان برای روزنامه‌ی «آیندگان» به سردبیری سیروس آموزگار بود. اولین مصاحبه‌‌‌ای که از او در آیندگان منتشرشد گفت و گو  با حمید سمندریان (کارگردان و مترجم برجسته) بود.

در ادامه‌ی برنامه،  ابراهیمیان در پاسخ به سوال فرامرز طالبی پیرامون نوع مخاطبان روزنامه‌های آن دوره گفت: مخاطبان ما از همه‌ی گروه‌ها بودند مخاطبان سینما، موسیقی، تئاتر و نقاشی و البته مخاطبان عام. ما تلاش می‌کردیم  هم تاثیر مستقیم بر مخاطبان اصلی خود بگذاریم و هم به مخاطبان عام توجه کنیم که پلی بین اثر هنری و آن‌ها فراهم نماییم.

این روزنامه‌نگار پیشکسوت، درباره تفاوت‌های روزنامه‌های آن روزها با یکدیگر گفت: روزنامه‌ی اطلاعات دارای نویسندگان کهنسالی بود که زاویه‌ی حزبی و سیاسی نداشتند، آ‌ن‌ها دست به عصا حرکت کرده و قلم می‌زدند. اما در روزنامه‌ی کیهان، نویسندگان به نسبت جوان‌تر بودند، اما همگی در کوران ایسم‌ها قرار داشتند. بیشتر آن‌ها عضو حزب توده بودند. اما روزنامه‌ی آیندگان الک شده‌ی این دو تفکر بود. در آیندگان گرایش چپ وجود نداشت. همگی آزاد و رها بودند و ناب و پاکیزه، نقد ادبی می نوشتند. نگاه‌ها و رویکردها  همگی نو و مدرن بود و از این جهت، این روزنامه مورد توجه دانشجویان آن عصر قرار داشت.

در ادامه فرامرز طالبی درباره‌ی ارتباط روزنامه‌های آن دوره با شهرستان‌ها پرسید و ابراهیمیان پاسخ گفت: روزنامه‌ی اطلاعات، از قدیم یک سازمان در شهرستان‌ها با مدیریتی کاملا مجزا داشت. اخبار استان‌ها در چهار صفحه منتشر شده و در روزنامه‌ی اصلی قرار می‌گرفت و به سوی استان‌های مورد نظر می‌رفت. گاهی نیز خبری از استان‌ها  می‌رسید که تیتر اول روزنامه‌ها  می‌شد و این رقابتی بین خبرنگاران و سرپرست‌های استان‌ها ایجاد می‌نمود.

در ادامه، صحبت به سمت جایگاه  نقد ادبی کشیده شد. ابراهیمیان با اشاره به این مهم که  او دانشجوی دکتر نامدار در سال ۱۳۴۵ خورشیدی بوده، گفت: آن روزها هیچ‌گاه درسی و یا واحدی به نام نقد ادبی و یا سینمایی در دانشگاه‌ها تدریس نمی‌شد، دکتر نامدار ما را با نقد فیلم آشنا نمود و ما در مسیر آن قرار داد.

ابراهیمیان در ادامه به جشنواره های تئاتر شهرستان‌ها اشاره کرد و گفت این جشنواره‌ها محل کشف استعدادها بود و تئاترهایی شهرستانی چون:  قلندرخانه و مح‌پلنگ (محمدپلنگ)، در زمره‌ی تئاترهای تکرارناشدنی‌اند. یکی از وظایف ما در این جشنواره‌ها، عدم تمرکزگرایی تهران بود. در این جشنواره‌ها جوان‌های مستعد از سراسر ایران، شناخته می‌شدند و جایزه می‌گرفتند.

ابراهیمیان از سال ۱۳۴۷ تا  ۱۳۵۹ خورشیدی، بی وقفه با عشق و علاقه به حرفه‌اش، کار کرد و  قلم زد. کارنامه‌ی این روزنامه‌نگار قدیمی، لبریز از نام‌هایی آشنایی است که او با آن‌ها در طی سال‌ها مصاحبه کرده است: افرادی چون: فریدون فرخزاد، محمدرضا شجریان، سعید راد، مجتبی مینوی، مسعود فرزاد، محیط طباطبایی، رضا قطبی، جلال‌الدین همایی،‌ پروفسور هشترودی و بسیاری دیگر از هنرمندان رشته‌های سینما، تئاتر، نقاشی، ادبیات و شعر. در میان این مصاحبه‌ها،  نام برخی از سینماگران جهانی چون: سایتا جیت‌رای، گریگوری چوخرای، پازولینی، آنتونیونی، پیتر بروک، گروتوفسکی، ویلسن، ویکتور گارسیا و و.. نیز دیده می‌شود.

ابراهیمیان در پایان از روزهای سخت خروج از دنیای روزنامه نگاری در سال ۱۳۵۹ گفت. از  اخراجش و فاصله‌ای‌ که  ناگاه میان او و کاری که عاشقش بود افتاد. از سکوتش و از فعالیت‌های بعد از آن دوره گفت. از  کتابفروشی‌اش که پاتوق بزرگان زیادی بود تا قلم زدن در حوزه‌ی نمایش‌نامه و فیلم و دنیای جدیدی که در آن به شکل حیرت‌آوری درخشید. او اگرچه دیر وارد عرصه‌ی‌  نمایشنامه نویسی شد اما  بسیار خوش درخشید. او فیلم‌نامه‌ها و نمایش‌نامه‌های درخشانی چون: لیلی و مجنون، حریر سرخ صنوبر، دیدار در دمشق، تراژدی رودکی، سه روز ابدی، خدا در آلتونا حرف می‌زند، طوبا در جنگ، کرشمه‌ی لیلی و … نوشته است.

 پایان کلام آن‌که، ‌محمد ابراهیمیان، این روزنامه‌نگار قدیمی، درام‌نویسی است که به جرات می‌توان گفت، در چند دهه‌ی اخیر زیباترین نمایشنامه‌ها را نوشته است. نمایش‌نامه‌هایی که یادآور قلم توانا و نگاه تیزبین و ظریف هنری دوران روزنامه‌نگاری اوست.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.