نشاکاران مرد مازندرانی در شالیزارهای گیلان!

هجوم نیروی کار غیر بومی و به حاشیه رفتن زنان نشاکار گیلانی؛

0 242

«بجارسرخوندگی» یا همان ترانه‌های شالیزار نوای دست جمعی و نام آشنای زنان نشاکار گیلانی‌ست، کارآواهایی که با دردسرهای جدیدی از جنس نیروی کار وارداتی رفته رفته به دست فراموشی سپرده می‌شود و اشتغال روستایی در گیلان بیش از پیش در معرض خطر افتاده است.

ورود غیربومی‌ها به گیلان حال به هر نیت و خواسته‌ای که باشد همیشه تبعات و چالش‌هایی را برای استان و جوامع محلی آن به دنبال داشته است، گویا خواسته یا ناخواسته سهم‌خواهی غیربومی‌ها اینبار در فصل کشت و کار برنج خود را نشان داده طوری که به خصوص در سال‌های اخیر شاهد ورود نشاکاران غیربومی بعضا مرد از شهرها و استان‌های همجوار مانند مازندران و گلستان به گیلان هستیم.

اما آیا قرار است همین معیشت ضعیف و حداقلی شالیکاران و نشاکاران محلی که برای تامین بخشی از معاش و مخارج زندگی خود در آغاز فصل کشت و کار برنج به دل مزارع می‌زنند هم به خطر بیافتد؟

گیلان بزرگترین تولیدکننده ارقام بومی و باکیفیت برنج در کشور است، گفته شده در گیلان ۲۳۸ هزار هکتار اراضی شالیزاری وجود دارد، موضوعی که برخی صاحبنظران با توجه به بحران تغییر کاربری و تقسیم اراضی، رها کردن زمین‌ها به علت مسائل وراثت و افزایش شدید هزینه کاشت، داشت و برداشت محصول با دیده شک و تردید بدان می‌نگرند.

دلایل کاهش نیروی کار در بخش کشاورزی گیلان

فارغ از مسأله سطح زیر کشت، آنچه که مورد تأیید همگان قرار داشته و دارد این است که گیلان از دیرباز تاکنون تولیدکننده ارقام بومی شامل هاشمی، علی کاظمی، صدری، حسنی و دیلمانی بوده و از حیث تولید برنج دومین استان کشور محسوب می‌شود.

مشکلات و دل نگرانی‌های ریز و درشتی که گریبان شالیکاران گیلانی را گرفته و یکی دو تا نیست، به غیر از چالش همیشگی این سال‌ها؛ یعنی کاهش شدید ذخیره آب سد سفیدرود که جیره بندی آب در گیلان را وارد مرحله سخت‌تری کرده حال خبر می‌رسد در پی جدی‌تر شدن بحث خشکسالی و ناکارآمدی آشکار در مدیریت منابع آبی از دو سال گذشته تاکنون، برخی فرمانداران به استانداری گیلان پیشنهاد داده‌اند تا کشت برنج در محدوده‌هایی از استان با هدف کاهش تنش‌های احتمالی بین کشاورزان و مسؤولان محلی ممنوع اعلام شود.

در این میان کشاورزی گیلان وابسته به نیروی کار به خصوص زنان شالیکار است اما به دلایل مختلف نظیر پیری جمعیت، سختی کار، زمین‌های باتلاقی و یا کشت مکانیزه هر ساله از تعداد زنان کارگر شالیکار کاسته می‌شود و کشاورزان مجبورند به دنبال کارگران استان‌های همسایه بروند آنهم کارگر نشاکار مرد غیربومی.

علیرغم آمارهایی که مسؤولان ارائه می‌دهند فضای کسب و کار در گیلان بی جان است، بیکاری همچنان وجود دارد و مشکلات کارگران فصلی که عمدتا در حوزه کشاورزی مشغول به کارند حل نشده است.

تهدید مشاغل فصلی در قطب تولید برنج

در حالیکه استانداری گیلان از موفقیت بزرگ خود برای کاهش نرخ بیکاری در استان خبر می‌دهد و در جایی دیگر رؤسای کارگروه‌های تخصصی از به انحراف رفتن تسهیلات مشاغل خانگی سخن می‌گویند؛ شواهد به دست آمده از گلایه‌های مردمان بومی و روستایی استان نشان می‌دهد حتی مشاغل فصلی گیلان هم در معرض تهدید قرار گرفته اند. این آیینه‌ای است از وضعیت حال حاضر گیلان به عنوان قطب استراتژیک تولید محصولات کشاورزی ایران.

دستمزد پایین کارگران غیربومی

امیدی کشاورزی از روستای اطراف شالده شهرستان شفت است. وی می‌گوید: تاریخچه ورود کارگران غیربومی نشاکار که عمدتا از مازندران به سمت روستاهای گیلان سرازیر می‌شوند حداقل به ۱۰ سال اخیر برمی‌گردد. این افراد معمولا به صورت گروهی وارد استان می‌شوند و کشاورزی برنج از کاشت و داشت تا برداشت شالی برنج را بر عهده می‌گیرند آن هم تقریبا زیر قیمت دستمزدهای معمول.

طبق آنچه که این شالیکار قدیمی می‌گوید: نشاکاری اراضی باتلاقی با دستگاه امکان‌پذیر نیست و این کار باید به صورت دستی و توسط نشاکاران انجام شود. از طرفی پرداخت دستمزدها برای شالیکاری که هنوز محصول برنج سال قبل خود را نفروخته مقدور نیست ناچارا تن به قرض می‌دهد و از آنجا که اغلب نشاکاری زنان بومی و محلی را قبول دارند سری به بنگاه‌های کشاورزی مستقر در محلات می‌زند.

یوسفی از مسؤولانی که به گفته وی در راس کارند گله و شکایت می‌کند و می‌گوید: کشاورزان گیلانی و همه کسانی که در این زنجیره بزرگ مشغول کاشت و برداشت برنج هستند فراموش شده‌اند،کسی به فکر ما نیست.

مطابق آماری که سازمان جهاد کشاورزی گیلان ارائه داده و طبق اطلاعات دریافتی از سامانه پهنه‌بندی حدود ۲۳۰۰۰۰ بهره‌بردار برنجکار در استان فعالیت دارند و هیچگونه آمار رسمی از کارگران فصلی وجود ندارد اما در هر هکتار در کل مراحل کاشت، داشت و برداشت برنج حدود ۲۰ تا ۲۵ نفر روز و در ۲۳۸۰۰۰ هکتار کل اراضی شالیزاری استان حدود ۵ تا ۶ میلیون نفر روز برآورد می‌شود.

زنان نشاکار گیلانی دست از کار می‌کشند

«گوهر یوسف زاده» فعال محیط زیست، کارآفرین و فعال اجتماعی است. وی به مرور می‌گوید: در سال‌های گذشته کارگران غیربومی عموما به صورت خانوادگی از شهرهایی مانند خلخال و اردبیل به روستاهای استان گیلان وارد می‌شدند و پس از استقرار در محلی که از قبل برای آنها در نظر گرفته شده بود اموری مانند شخم زمین و آماده کردن شالیزار برای نشاء را انجام می‌دادند که آنچنان آسیب‌زا نبود اما در یکی دو سال اخیر رویه کمی تغییر پیدا کرده و شاهد حضور کارگران مرد نشاکار از شهرهایی مانند آمل و بابل در گیلان هستیم.

تعداد بنگاه‌های کشاورزی محل تجمع زنان نشاکار گیلانی نسبت به قبل کاهش چشمگیری پیدا کرده و دیگر مانند گذشته نیروی آماده به کار برای اعزام به مزارع ندارند.

به عقیده خانم یوسف‌زاده یکی از دلایل کاهش نیروی کار در گیلان و افزایش حضور نیروی کار غیر بومی در استان بالا بودن نرخ دستمزد کارگران محلی است. با گسترش زندگی شهرنشینی و کاهش شمار جوانانی که به کار کشاورزی روی می‌آوردند در کنار گسترش ورود نیروی کار غیر بومی، طبیعتا زنان نشاکار گیلانی هم به تدریج دست از کار می‌کشند.

با آغاز فصل بهار کارگران مرد نشاکار از استان‌ها و شهرهای همجوار گرگان و مازندران وارد گیلان می‌شوند. اگر آنها به استان نیایند نرخ دستمزد کارگران نشاکار بومی به روزی یک میلیون و پانصد هزار تا دو میلیون تومان هم می‌رسد.

بنگاه‌های کشاورزی محل تجمع زنان نشاکار گیلانی است که غالبا با یکدیگر نسبت فامیلی دارند و به درخواست کارفرمایان برای نشاکاری روانه مزارع برنج می‌شوند. اما تعداد این بنگاه‌ها نسبت به قبل کاهش چشمگیری پیدا کرده و دیگر مانند گذشته نیروی آماده به کار برای اعزام به مزارع به چشم نمی خورد.

نشاکاری طاقت‌فرساست و سودی ندارد

«شبرنگ» رییس شورای روستای شالکو از توابع شهرستان رشت است. وی به مرور گفت: با آغاز فصل بهار کارگران مرد نشاکار از استان‌ها و شهرهای همجوار گیلان مثل گرگان و مازندران وارد گیلان می‌شوند. اگر آنها به استان نیایند نرخ دستمزد کارگران نشاکار بومی به روزی یک میلیون و پانصد هزار تا دو میلیون تومان هم می‌رسد.

طبق اطلاعاتی که آقای شبرنگ می‌دهد هر ساله از تعداد نیروی کار کشاورزی به خصوص خانم‌های نشاکار در گیلان کاسته می‌شود و جوانان رغبتی برای انجام چنین کارهای طاقت فرسایی ندارند.

 به گفته وی سال زراعی گذشته در فصل نشاکاری کارگران غیر بومی نشاکار عمدتا مرد به روستاهای شهرستان رشت مراجعه می‌کردند و نشاکاری را انجام می‌دادند آنها روزمزد نیستند و دستمزد نشاکاری‌شان به صورت متری حساب می‌شود. در مجموع هزینه‌ای که نشاکاران غیربومی بابت نشاکاری دریافت می‌کنند به مراتب پایین‌تر از نرخ دستمزد کارگران زن نشاکار گیلانی است.

یکی از دلایلی که فرصت کار فصلی برای کارگران بومی کاهش پیدا کرده ورود همین غیربومی‌ها است، کارگرانی که از هم اکنون در گوشه و کنار روستا مستقر شده و در حال شخم زمین و آماده‌کردن فرآیند نشاکاری برنج هستند

شبرنگ تأکید می‌کند که اگر غیر بومی‌ها برای کار به گیلان نیایند کشاورزان در روستاهای استان با مشکل تامین کارگر نشاکار مواجه می‌شوند. از طرفی باید به این نکته هم توجه داشت که این روزها دیگر نشاکاری سودی ندارد وقتی کشاورز برنجکار محصول خود را با هزار رنج و زحمت به دست می‌آورد اما نمی‌تواند بفروشد قید کشاورزی را می‌زند. در چنین وضعیتی که نه برای کشاورز گیلانی و نه برای نیروی کار بومی آن شوق و اشتیاقی باقی نمانده ناچارا مازندرانی‌ها ورود می‌کنند و کار کاشت، داشت و برداشت را بر عهده می‌گیرند از شخم زنی و نشاکاری گرفته تا وجین و برداشت شالی.

از نظر شبرنگ یکی از دلایلی که فرصت کار فصلی برای کارگران بومی کاهش پیدا کرده ورود همین غیربومی‌ها است، کارگرانی که از هم اکنون در گوشه و کنار روستا مستقر شده و در حال شخم زمین و آماده‌کردن فرآیند نشاکاری برنج هستند.

در فصل نشاکاری برنج، زنان نشاکار طبق قراردادی که بین کارفرما و بنگاه کشاورزی منعقد شده از ۷ صبح وارد زمین می‌شوند، هرچند که این فرآیند جمع کردن کارگران برای کشاورزان وقت گیر و دردسرساز است زیرا دیگر نیروی کاری در روستاها باقی نمانده است.

افزایش اقبال برای استفاده از نشاکاران غیربومی

«حجت منفردی» رییس شورا روستای سیاه اسطلخ شهرستان رشت هم به مرور می‌گوید: از آنجا که نحوه به عمل آوری نشا برنج و کاشت آن در گیلان و مازندران تفاوت‌هایی با هم دارد به همین علت کاری که نشاکاران غیربومی انجام می‌دهند مورد قبول کشاورزان گیلانی نیست و محصول خوبی هم به دست نمی‌آید به همین علت فقط یکسری از کشاورزان گیلانی از این کارگران استفاده می‌کنند.

به گفته آقای منفردی، نرخ و چگونگی محاسبه دستمزد کارگران نشاکار عمدتا مازندرانی با نشاکاران بومی محلی گیلان متفاوت است، کارگران بومی برای نشا به صورت روزانه دستمزد می‌گیرند اما غیربومی‌ها بر اساس مساحت شالیزار مبلغی را با صاحب زمین توافق کرده و کار را به صورت صفر تا صد انجام داده و تحویل کارفرما می‌دهند. این مبالغ در اکثر اوقات از دستمزد روزانه زنان شالیکار گیلانی پایین‌تر است و با توجه به اوضاع بد اقتصادی این روزها، اقبال را برای استفاده از نشاکاران غیربومی افزایش می‌دهد.

در چند سال اخیر نرخ دستمزد عملیات نشاکاری غیرمکانیزه در استان‌های شمالی از جمله گیلان افزایش شدیدی داشته است به طور مثال در اردیبهشت سال ۱۳۹۹ برای یک روز کامل کار نشاکاری به هر کارگر نشاکار زن حدود ۳۰۰ هزار تومان پرداخت می‌شد، این نرخ در سال ۱۴۰۰ به رقم ۵۰۰ هزار تومان رسید. در اردیبهشت ۱۴۰۱ نیز به هر کارگر نشاکار ۶۰۰ هزار تومان و در فصل زراعی ۱۴۰۲ هم به هر کارگر نشاکار زن ۷۰۰ هزار تومان پرداخت شد. با این حال آقای منفرد معتقد است؛ با توجه به موج شدید گرانی و تورم اگر شرایط به همین صورت پیش برود امسال دستمزد نشای برنج در گیلان به روزی یک میلیون تومان و حتی بالاتر از آن هم خواهد رسید. مبالغی که نه گره از مشکلات کارگران نشاکار باز می‌کند و نه پرداخت آن در توان کشاورزان محلی است.

وی تأکید دارد با اینکه دستمزد نشاکاران زن گیلانی به نسبت نشاکاران مرد مازندرانی و گرگانی بالاتر است و کشاورزان قدرت مالی لازم برای پرداخت این مبالغ را ندارند اما کار آنان دقیقا مطابق با خواسته کارفرما انجام می‌شود و نتیجه آن هم محصول بهتری است که در اواسط تابستان برداشت می‌شود. به عقیده این شالیکار گیلانی استفاده از زنان نشاکار گیلانی معامله‌ای دو سر سود است هم عملیات نشا مطابق خواسته کارفرما و به شکل اصولی انجام می‌گیرد و هم نیروی کار بومی استان از این محل روزی خود را به دست می‌آورد.

هر دم از این باغ بری می‌رسد تازه‌تر از تازه‌تری می‌رسد

حال و روز کشاورزی گیلان انگار رنگ و بوی این بیت را به خود گرفته و در دام انواع و اقسام تهدیدها گرفتار شده است. روند مکانیزاسیون و تسطیح اراضی شالیزاری در گیلان به کندی پیش می‌رود و تا زمانی که این بسترها فراهم نشده پیشبرد فرآیند عمل آوری برنج همچنان وابسته به نیروی کار و بر دوش زنان گیلانی است، اما این تمام ماجرا نیست زیرا مشاغل فصلی بخش کشاورزی گیلان با هجوم کارگران غیربومی جویای کار پایداری خود را از دست داده‌ تا جایی که دیگر نمی‌توان از آن به عنوان یکی از پایه‌های تامین معیشت خانوار روستایی حساب باز کرد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.