رشت رَشک شهرهای ایرانِ معاصر

اندر حکایت فضای پیاده راه فرهنگی شهر

0 228

عباس پناهی- دانشیار تاریخ و مطالعات ایران شناسی دانشگاه گیلان

نغمه هایی ناجور درباره مهمترین دستاورد اجتماعی و فرهنگی چندسال اخیر شهر رشت  موسوم به «پیاده راه فرهنگی شهر شهرداری» به گوش می­رسد، شنیدن این سازهای بدکنشت موجب شده است تا مروری داشته باشم بر  تاریخ پُرشُکوه رشت و بر این نکته تاکید داشته باشم، امروز بدهکار این شَهریم، بویژه مسندنشینانی که پرهیاهو آمدند و رفتند و اقدامی درخور و شایسته این شهر انجام نداده و نیامدگان و تازه آمدگانی که سخنانی درخور نداشته و نه تنها مرهم نبوده، بلکه نمک بر زخم می­پاشند.

رشت با تاریخ پانصد ساله خود مسیر پر فراز و نشیبی را در تاریخ سیاسی، فرهنگی و اجتماعی ایران پیموده است. از دوره صفویه تا دهه­های اخیر همواره این شهر شاهد رویدادهای مهمی در فرایندهای داخلی و خارجی از یک سو و شکل­گیری بسیاری از کانون­های فرهنگی، ادبی و سیاسی بوده است. اطلاق عنوان«نخستین­ها» به این شهر به جهت نقش آفرینی­های آن در تحولات فکری، سیاسی واجتماعی ایران معاصر بوده است. دوران شُکوه رشت به نیمه دوم حکومت قاجار باز می­گردد؛ زیرا رشت به جهت دارا بودن عنوان دروازه اروپا، به سرعت در مسیر نوگرایی قرار گرفت و ساختار شهری آن از مدرنیسم بهره­های زیادی برد. از این رو علاوه بر ایجاد ساخت و سازهایی نوین در زمینه  معماری بسیاری از نخستین نشانه های مدرنیسم و کالاهای صنعتی، نخست وارد این شهر می­شد. همچنین این شهر به عنوان نخستین شهر مدرن ایرانی بود که ماموران، سیاحان و نمایندگان خارجی برای عزیمت به اروپا و یا ورود به ایران وارد آن شده و جذب فرهنگ، مناسبات انسانی و جاذبه­های فرهنگی رشت و گیلان می­شدند. خوانش سفرنامه­های این شخصیت­ها نشان می­دهد که اغلب آنها تحت تاثیر فضای فکری و فرهنگی شهر رشت قرار گرفته و خاطرات بسیاری از این شهر در دل و جان داشتند. همچنین تبدیل شدن شهر رشت به عنوان یکی از مراکز مهم تجارت ایران با روس­ها، به ویژه تجارت جهانی ابربشم موجب شد تا علاوه بر کمپانی­های خارجی، بازرگانان و فعالان اقتصادی زیادی وارد این شهر شوند. رشت در اواخر عصر قاجار و اوایل دوره پهلوی تبدیل به شهری چند ملیتی و چند فرهنگی شده بود. تاسیس کنسولگری­های کشورهای عثمانی، فرانسه، انگلستان، روسیه نشان دهنده اعتبار جهانی این شهر بوده است. اقوام قفقازی همواره شهر رشت را به عنوان خانه خود تلقی نموده و تا چند دهه پیش حضور فعالی در عرصه اقتصاد و فرهنگ این شهر داشتند. همچنین وجود کاروانسراهای متعدد در بازار شهر رشت که هنوز برخی فعال و برخی تبدیل به ویرانه­ای شده­اند، نشان از رشد تجاری رشت، پویایی و سرزندگی آن در دوره­های نه چندان دور بوده است.

با وجود این گذشته تاریخی درخشان و پویا، رشت در چند دهه اخیر از شهر تجاری، تولید کننده و پرجنب و جوش، تبدیل به شهری خدماتی شده است. به موازات رشد  و گسترش شهر، فضای شهری متناسب برای فراغت و آسایش مردم طراحی نشده است. بسیاری از محلات جدید شهر در سی سال پیش کشتزارهایی بوده که در اطراف شهر وجود داشته اند، اما بدون برنامه و طراحی فضای مناسب شهری تبدیل به فضاهای مسکونی شده­اند. با این توضیح پرسشی که مطرح می­شود این نکته است؛ مدیران ارشد شهری و استانی برای شهری با چنین صِبغه فرهنگی و سیاسی مهم در ساختار اداری و شهری ایران چه اقدامی جهت تبدیل شهر رشت به عنوان مهمترین شهر شمالی ایران انجام داده­اند؟ چه فضای فرهنگی درخور جایگاه شهر رشت برای معرفی به جامعه شهری و مسافرانی که از این شهر بازدید می­کنند، ایجاد شده و آن را برای نسل امروز و فردا قابل معرفی می­کند؟

با وجود همه این تردیدها، اقدام تحسین برانگیز شهرداری در دهه ۱۳۹۰  مبنی بر ایجاد فضای پیاده راه در مسیرهای منتهی به میدان شهرداری به رغم همه اشکالات جزیی که ممکن است هر طرح عمرانی و فرهنگی از آن برخوردار باشد، اقدامی ماندگار در توسعه فضای فرهنگی شهر، ایجاد سَر زندگی، نشاط شهری و توسعه فرهنگی شهر رشت شده است. امروز اگر بخواهیم برای توسعه فضای فرهنگی معاصر رشت دو نقطه آغاز مطرح کنیم، نخست طراحی نقشه جدید شهر و ایجاد بناهای جدید نظیر پُستخانه، کتابخانه ملی، هتل ایران، شهرداری، میدان کنونی نقطه تحولی در فضای مدرن شهری رشت در اوایل عصر پهلوی بوده و دیگری نیز ایجاد پیاده راه فرهنگی در همین بستر به فاصله نود سال پس از اقدام نخستین در تاسیس فضای شهری.

خوشبختانه شهر رشت و استان گیلان همواره در چند دهه اخیر از مسئولانی دلسوز برخوردار بوده که همواره اولویت­های فکری آنان مردم­گرایی، توسعه استان و ترجیح منافع فرهنگی و اجتماعی مردم است. با این حال برخی همواره به جهت دانش اندک، تمایل چندانی به تداوم توسعه فضای فرهنگی شهر ندارند.

متاسفانه همواره نغمه­های ناساز  وجود دارد، اما مدیران باید به این پایه فهم دانش رسند که اولویت­های اساسی مردم در این دوران پرتلاطم اقتصادی و اجتماعی بیش از هر چیز گسترش همگرایی و ایجاد روحیه نشاط است. مشارکت مردمی نیز تنها با گسترش فضای فرهنگی ایجاد می­شود. وگرنه ویران نمودن خانه بسیار آسان­تر از ساختن آن است.

برای رشت پُرافتخار که بخشی از برگ­های زَرین ایران مدیون این شهر است، بیش از پیاده راه فرهنگی انتظار داریم. خواسته کنشگران فرهنگی این است؛ با حمایت نهادهای دولتی و بخش خصوصی، کاروانسراهای قدیمی، محلات بافت مرکزی شهر، خانه­های تاریخی سامان­دهی شده و این شهر بار دیگر شکوه تاریخی خود را بازیافته و علاوه بر آن در عرصه گردشگری تبدیل به قطب شهری گردشگری تاریخی و فرهنگی شمال ایران شود. رشت با توجه به فضای تاریخی، معماری و آثاری که در دل خود دارد، از این قابلیت برخودار بوده و تنها نیازمند به عزم و اراده تصمیم گیران شهر و استانی است.

فرصت اندک است، واژه و کلام می­ماند و اراده فرادستان…..

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.