شایسته سالاری دچار آفت شده است
مطالبات مردم گیلان از دولت آینده در گفت و گو با علیاکبر طاهایی، استاندار اسبق گیلان
موضوع انتخابات و توسعه در ایران به گونهای ناگسستنی به هم گره خوردهاند. برخی از کاندیداهای ریاست جمهوری برنامههایی را برای توسعهی هر استان در نظر گرفتهاند که برخی از آنها بلندپروازانه یا دست نیافتنی به نظر میرسد. چنانچه پیش از این نیز برنامههایی برای استانها از جمله گیلان مطرح میشد که به دلایل مختلف مجال اجرا نیافتهاند. این در حالیست که بسیاری از استانها همچون گیلان در حوزه توسعه برنامههای کوتاه و بلندمدت داشتهاند که در اجرای آن هم عقب ماندگیهایی وجود دارد.
اگر چه اکنون بسیاری از کاندیداهای ریاست جمهوری خبر از انتشار برنامههای خاص و ویژه به صورت چندهزار صفحهای میدهند، اما آنچه که مهم است شناخت توانمندی هر استان و تداوم برنامههای گذشته و ترسیم برنامههای مدون و قابل اجرا در آینده است. در حال حاضر گیلان ۲۵۰۰ پروژه نیمه تمام دارد که محصول مصوبات دولتهای گذشته تا به امروز بوده است. بسیاری از آنها حتی در زمان حاضر توجیه فنی برای اجرا نداشته یا بر اساس وعدهها و پیگیریهایی دنبال شده که اولویت اصلی گیلان برای توسعه نبود.
برخی از اصلیترین زیرساختهای توسعه در گیلان هنوز بر زمین مانده و این استان با ظرفیت کشاورزی و صنعتی و تجاری نتوانسته آنگونه باید، به رشد و رونق دست یابد. علاوه بر این روند خصوصی سازی در گیلان نیز مانند دیگر استانها بسیار کند بوده و سیاستهای اصل ۴۴ قانون اساسی به علت وجود بسیاری از بروکراسیهای اداری و موانع قانونی راه به جایی نبرده است.
اگر نگاهی به اعداد و ارقام بودجه در گیلان کنیم، این استان همواره در ردههای میانی از نظر اختصاص بودجه قرار دارد. اما بخش مهمی از بودجهی تخصیص یافته به استان در بخش هزینهای و جاری بوده و پروژه عمرانی گیلان به تبعیت از کل کشور ۱۱ درصد رشد همراه داشته است.
از سوی دیگر هنوز هم زیرساختهای ارتباطی در گیلان که کریدور ارتباطی با کشورهای آسیای میانه است برقرار نشده و در زمینهی ارتباط ریلی و هوایی نتوانستهایم آنگونه که باید از ظرفیتهای موجود استفاده کنیم.
مجموعه مسایل مطرح شده ما را بر آن داشت تا با علیاکبر طاهایی، استاندار اسبق گیلان گفت وگویی در خصوص مطالبات مردم گیلان از دولت آینده داشته باشیم. علی اکبر طاهایی، استاندار اسبق گیلان در سالهای ۷۱ تا ۷۶ است. وی که متولد ۱۳۳۲ ه.ش در شهرستان چالوس است، مدرک مهندسی صنایع خود را در سال ۱۳۵۷ از دانشگاه علم و صنعت تهران اخذ کرد. مدتی فرماندار تنکابن و زمانی معاون سیاسی امنیتی استانداری مازندران بود. او پس از علیرضا تابش و در دولت دوم هاشمی رفسنجانی استاندار گیلان شد و یکی از پرکارترین و طولانیترین دورههای استانداری گیلان را تجربه کرد.
* آقای طاهایی، به نظر شما به جز مشکلاتی مثل تورم، بیکاری و مسکن که در سطح کشور عمومی هستند، در حوزۀ زیرساختی گیلان چه مشکلاتی دارد که میتواند مهمترین مطالبهی مردم گیلان از دولت آینده باشد؟
مطالبات گیلان از دولت آینده شامل چند بخش زیرساختی است. به عنوان نمونه از سال ۷۲ یعنی ۲۸ سال قبل که بنده تصدی استانداری گیلان را داشتم، انتظار برقراری لاین پروازی رشت – ساری – آستاراخان را داشتم، اما متأسفانه این مهم محقق نشد. این مهم در قالب پرواز چارتر محقق شد اما به صورت پرواز منظم مثلاً ماهی یک بار انجام نگرفت. چون بعضی از محصولات با کشتی نمیتواند به بازار روسیه منتقل شود، به هر حال همسایۀ ما در آن سوی دریای خزر است. یا به عنوان مثال من نکاتی را به دوستان در حوزۀ محیط زیست، در بحث مدیریت پسماندهای شهری، فاضلاب شهری و روستایی گفتم. ما در گذشتههای دور مواد شوینده در روستاها مصرف نمیکردیم، مردم با خاکستر ظرف میشستند.
اکنون این مواد شوینده که در طبیعت روستا آمدند، در انهار، آبهای سطحی و زیرزمینی و… همه را آلوده کردند. زباله هم درست مدیریت نشده است و با تاسف محل تخلیه و امحای زباله محیط روستایی و محیط جنگلی است، مثلاً در مرکز استان منطقهی مظلوم سراوان که یک منطقهی مهم بومگردی است و یک پروژه بومگردی هم آنجا اجرا شد اما اکنون در محاصرهی زباله است. اشاره کردم که باید دولت ۱۴۰۰ اهتمام کند پروژهی نیروگاه زبالهسوز و پروژههای دیگری که در منطقه غرب و شرق گیلان هر چه سریعتر به سامان برساند.
امیدوارم این موضوعات در اولویت نگاه دولت ۱۴۰۰ لحاظ شود. موضوع دیگر زهکشی مزارع بود که مورد بحث است، مثلاً در حوزۀ استفادهی بهینهتر از مزارع که بیش از ۲۰۰ هزار هکتار مزارع گیلان زیر کشت برنج است. افزون از ۷۰ درصد این مزارع بعد از برداشت برنج در اثر بارندگیهای پاییز در استان گیلان غرقاب میشود، اما امکان کشت دوم فراهم نمیشود. خوشبختانه استان گیلان دانشکدۀ علوم کشاورزی و منابع طبیعی را دارا است. همچنان که مازندران هم اساتید گرانقدری دارد که در این حوزۀ استانهای شمالی کار آکادمیک میکنند چه در دانشگاههای دولتی، چه در دانشگاه آزاد و مؤسسات آموزشگاهی غیرانتفاعی، حتماً با استاد راهنما به پایاننامههایی رسیدند که موضوع بررسی و واکاوی یا پایش جریان توسعۀ کشاورزی را در استانهای شمالی بررسی علمی کردند. از اساتید این بخش میتواند دولت آینده مدد بگیرد و راهبردهای اجراییاش را با استفاده از نظرات دانشگاهی زنان و مردان ذیصلاح این بخش طراحی کند.
نقصی که در ادارهی امور کشور داریم و آن این است که وقتی دولت جدید روی کار میآید خودش را موظف نمیداند به ادامۀ راهی که در گذشته در حوزهی توسعه و عمران دنبال شده، نباید به عنوان یک راه جدید و دوباره از صفر کارها را شروع کند. اصولاً مدیریت عالمانه و مدبرانه اقتضا دارد که این موضوع به صورت تکمیل یک حرکت دنبال شود. اگر آن حرکت درست بوده پس باید تکمیل شود.
به نظرم یکی از پروژههایی که البته به اعتبار و بودجه هم نیاز دارد و خود کشاورز به تنهایی توانایی و آمادگی ندارد این است که با هم در قالب تعاونیهای تولید تجمیع شوند و پروژۀ زهکشی شالیزار را اجرایی کنند، دولت محترم ۱۴۰۰ باید به میدان بیاید و به موضوع زهکشی بپردازد تا امکان محصول کشت دوم، کلزا یا خود برنج فراهم شود. برنج کشت دوم که اکنون در مناطقی از گیلان و مازندران به بار مینشیند به برنج ارگانیک معروف است و کیفیت آن بهتر است. این اقدام تولید برنج را افزایش و میزان واردات را کاهش میدهد. در زمینه پرورش ماهی در عرصۀ دریای خزر که بزرگترین دریاچۀ بستۀ بزرگ دنیا هست، در سالهای اخیر خوشبختانه گامهای خوبی برای پرورش ماهی در قفس برداشته شد. دولت ۱۴۰۰ باید از کارشناسان و مراکز تحقیقات شیلات که خوشبختانه هم در گیلان فعال هستند و هم در استانهای شمالی، راهبردهای مربوطه را اخذ کند و ببیند که در زمینۀ پرورش ماهی در بستر آب چه مقدار پتانسیل و ظرفیت باقیمانده است و روی آن در قالب برنامۀ چهارساله کند و یا برنامۀ دولتهای قبلی مثلاً دولت یازدهم و دوازدهم را ادامه دهد.
*در حوزه پروژههای نیمهتمام چطور؟
همه مواردی که گفته شد در ادامۀ تکمیل پروژههای نیمه تمام مطرح است، یعنی باید پروژههایی که به هر دلیلی در گیلان و در استانهای شمالی اجرا شده طی این سالها و بعضاً نیمهکاره است، تکمیل شود. مثلاً دولت یازدهم و دوازدهم همت کرد که ریل را از قزوین به رشت و از رشت هم دارد به سمت بندر انزلی و منطقۀ آزاد میبرد و بعد باید ادامه پیدا کند و به سمت آستارا برود. این را ما پروژۀ نیمهتمام میگوییم. یعنی مطالعات آن انجام گرفته، ممکن است بخشهایی از این پروژه در اجرا مطالعاتش روزآمد شود، ولی به هر حال یکی از کلید واژههای پروژههای عمرانی شمال ایران اتصال مرکز گیلان به مرکز مازندران به لحاظ ریلی و در غربیترین نقطۀ گیلان اتصالش به آستارا است که میتواند از طریق راه آهن آستارا به کل شوروی سابق که در بستر ریل است و ناوگان ریلی دارند متصل شود. خوشبختانه اسناد مطالعاتی این پروژهها هم در وزارتخانههای مربوطه و هم در دانشگاههای ما موجود است. یعنی باید در دولت آینده در طی ۴ سال یک اهتمام جدیتری به موضوع پیوند دانشگاه و عرصۀ اجرا شود.
* خیلی از مواردی که شما گفتید همانطور که خیلی از اساتید هم مثل شما به آن اشراف دارند، چند دهه است که روی زمین مانده. ممکن است دغدغههایی که شما در زمان استانداری خودتان داشتید و معضلاتی که آن زمان بود هنوز هم باشد و آن افزوده هم شده باشد. مثلاً محیط زیست را میبینیم که بدتر شده است مثل همین چالشهای اخیری که مدام در گیلان به وجود میآید. فکر میکنید دلیل این شکستها چیست؟ علیرغم همۀ برنامههای توسعهای کوتاه مدت یا بلند مدت که داشتیم،علتش چه چیزی میتواند باشد؟
– یک نقصی که در ادارهی امور کشور داریم و آن این است که وقتی دولت جدید روی کار میآید خودش را موظف نمیداند به ادامۀ راهی که در گذشته در حوزهی توسعه و عمران دنبال شده، نباید به عنوان یک راه جدید و دوباره از صفر کارها را شروع کند. اصولاً مدیریت عالمانه و مدبرانه اقتضا دارد که این موضوع به صورت تکمیل یک حرکت دنبال شود. اگر آن حرکت درست بوده پس باید تکمیل شود. مثلاً مثال بزنم اگر آزادراه تهران-شمال که در سال ۱۳۷۵ پایه گذاشته شد، اگر کار لازمی بود نباید ۲۵ سال یک پروژهای که ۵ ساله انجام میشود طول میکشید.
از ۷۲ تا الان که وارد بیست و هشتمین سال داریم میشویم هنوز ماهی یک پرواز را بین رشت آستاراخان، ساری آستاراخان و گرگان آستاراخان موفق نشدیم، برقرار کنیم. با اینکه فرودگاه رشت فرودگاه بینالمللی است. اینها نکاتی است که نشان میدهد آنگونه که بایسته بود به بعضی از آن عوامل توسعه اعتناء لازم نشد.
نمونهاش را دیدیم که آزادراه قزوین-رشت با تأخیر به ثمر رسید، جز یک قطعۀ رودبار به منجیل که آن هم دارند کار میکنند و انتظار داریم تا پایان این دولت یا در دولت بعد تمام شود. همچنین رونق و توسعه ابریشم که یک ایستگاه کانونی در استان گیلان است. اگر چه ابریشم در بیش از ۱۵ استان ایران امکان پرورش، رویش و کشت داشته، اما خاستگاه ابریشم ایران در گیلان است. به دلیل اینکه یک زیستبوم ویژه بود، هم به لحاظ فرهنگی، هم به لحاظ مختصات جغرافیایی استان گیلان و انس و آشنایی مردم گیلان در زمینۀ پرورش ابریشم. ابریشم هم یک کالای تولیدی ارزشمند است و در صنعت نساجی کاربرد دارد. باید بررسی شود که دلایل افت تولید ابریشم یا تعطیل شدن کارخانۀ بزرگ صنایع ابریشم در صومعهسرا چه چیزی بود؟ این را باید دولت ۱۴۰۰ در برنامۀ خودش قرار بدهد.
شما در زمینه توسعهی روابط با همسایگان شمالی ایران هم دغدغه دارید؟
ارتباط با آستاراخان به عنوان یک پهنۀ مهم که کنار رودخانۀ ولگا است و تا آنجا که در حافظۀ من باقیمانده است از طریق ولگا به ۱۴ ایالت روسیه امکان انتقال محموله و کالا میسر است و این پهنۀ و راه آبی مهمی در روسیه است و روسیه هم بزرگترین بازار در همسایگی ما در آن سوی دریای خزر است، بسیار مهم است. اولین بار در سال ۱۳۷۲ من به عنوان استاندار به آستاراخان رفتم، آن روز دیدم که هفتهای ۳ روز از استانبول به آستاراخان پرواز انجام میگیرد.
اما ما از ۷۲ تا الان که وارد بیست و هشتمین سال داریم میشویم هنوز ماهی یک پرواز را بین رشت آستاراخان، ساری آستاراخان و گرگان آستاراخان موفق نشدیم، برقرار کنیم. با اینکه فرودگاه رشت فرودگاه بینالمللی است، فرودگاه ساری فرودگاه بینالمللی است و همچنین فرودگاه گلستان این مهم انجام نشد. اینها نکاتی است که نشان میدهد آنگونه که بایسته بود به بعضی از آن عوامل توسعه اعتناء لازم نشد. منطقۀ آزاد انزلی هم درست است که در زمان من به عنوان منطقۀ ویژه اقتصادی پایهگذاری شد، ولی کار اصلی آن در دورۀ استانداری جناب آقای دکتر نجفی عملیاتی شد و ضمن اینکه استانداریهای محترم قبل از آقای نجفی هم تلاشهایی داشتند و کوششهای درخور توجهی به عمل آوردند، منظورم از استانداریها فقط شخص استاندار نیست.
اما دورۀ مدیریت آقای دکتر نجفی انصافاً یک دورۀ شکوفایی ویژهای را در منطقۀ آزاد انزلی شاهد بودیم. انشاالله با دولت ۱۴۰۰ دلایل کامروایی و ناکامیهای تجارت از طریق این منطقۀ آزاد با کشورهای همسایه روسیه، قزاقستان، جمهوری آذربایجان و ترکمنستان فراهم شود. به هر حال این پنج کشور اطراف دریای خزر یک ظرفیت ارزشمندی را فراهم آورده که با هم مبادلۀ کالا و تجارت داشته باشند. یک تجارت سنتی بین گیلان و روسیه بود که آن هم یک سویه بود و بیشتر چوب نراد از روسیه وارد میشد. اتاق بازرگانی استانهای شمالی چه آقای تیزهوش در گیلان، چه همتای ایشان در مازندران و گلستان، نگاه من در بعضی از این محورها به استانهای شمالی معطوف است نه فقط گیلان یا مازندران چون به لحاظ مختصات سرزمینی موضع مشترک دارند.
پروژههایی که از بیتالمال هزینه شده باید تعیین و تکلیف شود. درست است که در قانون بودجه در سالهای اخیر گفتند بعضی از این پروژهها را به بخش خصوصی واگذار کنند، همین هم باید پایش شود. علت عدم اقبال بخش خصوصی برای اینکه پروژهها را خودش بگیرد و تکمیل کند چه بود؟
مثلاً وقتی من ابریشم را مطرح میکنم مرکز و نقطۀ کانونی آن گیلان است، اما در مازندران و استان گلستان هم هست و اتفاقاً کشت و توسعۀ ابریشم یکی از مصادیق اقتصاد مقاومتی است. چرا نه تنها ابریشم توسعه پیدا نکرد، بلکه بزرگترین کارخانۀ صنعت ابریشمبافی هم که در صومعهسرای گیلان بود برچیده شد که الان دوباره قوۀ محترم قضاییه و دولت ورود کرده و انشاالله باید دولت ۱۴۰۰ به موضوع احیای ابریشم در کشور به ویژه در استان گیلان به طور ویژه توجه کنند.
* فرمایش شما کاملاً متین است. ما الان ۲۵۰۰ پروژۀ نیمه تمام از دولتهای قبل در گیلان داریم و همانطور که شما فرمودید یکی از کارهای دولت باید این باشد که پروژههای قبلی را تا حد ممکن است و به نحو مطلوب انجام بدهد. فقط از نظر شما آن حلقۀ گم شدۀ توسعۀ گیلان را اگر بخواهید در یک کلمه بگویید چه چیزی میتواند باشد که باعث شده ما در خیلی از صنایع که در کشورهای خارجی سرآمد بودیم پسرفت داشته باشیم، نه پیشرفت؟
– همانطور که اشاره کردم برنج گیلان به کل ایران صادر میشد، همچنان که بعضی از محصولات صنعتی گیلان مثل صنعت کلوچه یا صنعت چای، به خصوص در سالهای اخیر که اقبال به چای ارگانیک، بهتر مورد توجه قرار گرفت و قدمهای خوبی هم برای صیانت از کشت چای و حمایت از صنعت فرآوری چای انجام گرفت. اما اگر شما بخواهید فقط گیلان را در پاسخگویی به نیاز ایران ببینید، این یک نگاه است، اما وقتی بازار چهار کشور همسایۀ دریای خزر در کانون توجه بگیرد حمل و نقل ریلی اولویت ویژه میشود، حمل و نقل هوایی اولویت ویژه میشود، بعضی از این بخشها به حمایت و سوبسید دولت نیاز دارد. از آن طرف هم همانطور که اشاره فرمودید پروژههای نیمهکاره داریم. این پروژهها از بیتالمال هزینه شده است، بنابراین پروژههایی که از بیتالمال هزینه شده باید تعیین و تکلیف شود.
آفتی که در کشور به آن مبتلا هستیم این است که بحث شایسته گزینی و شایسته پذیری را به عنوان لوگو اعلام میکنیم ولی گامهایی که برمیداریم با آن کلیدواژههای شعاری ما مناسبسازی نمیشود. میبینیم در فلان بخش فلان فرد شایستهتر است و باید از او استفاده شود اما ببینید در مبارزات جناحی و ارتباطات گروهی و رفتاری به جای علم ورزی، دوستی ورزی بر رویکرد عالمانه غلبه میکند.
درست است که در قانون بودجه در سالهای اخیر گفتند بعضی از این پروژهها را به بخش خصوصی واگذار کنند، همین هم باید پایش شود. علت عدم اقبال بخش خصوصی برای اینکه پروژهها را خودش بگیرد و تکمیل کند چه بود؟ این هم درست پایش شود در دولت ۱۴۰۰ اگر به قانون نیاز دارند در قالب لایحۀ پیشنهادی به مجلس محترم و اگر نه، به بازبینی مقررات و آییننامه نیاز دارد که این موضوع در کانون توجه قرار بگیرد.
* آن یک کلمه را اگر بخواهید بگویید چه چیزی میتواند باشد؟ نیروی انسانی میتواند باشد، ضعف برنامهریزی و یا چه چیزی؟
– اصولاً استانهای شمالی به خصوص استان گیلان یکی از مهمترین ذخایرش منابع انسانی است. زیستبومش، طبیعتش، جغرافیایش، اکوسیستمش در جای خودش بسیار قابل توجه است. در سالهای اخیر ضمن اینکه از گیلان فرزانگانی در گذشتۀ تاریخ برخواستند که چهرههای نام آشنا و نامآور ملی هستند که امروز هنوز در عرصۀ طب از پروفسور سمیعی سخن گفته میشود و دانشمندان بزرگی که در حوزۀ علم پزشکی یا در گذشته از پروفسور رضا و بزرگان نام آور دیگر یا پرفسور دکتر معین در حوزۀ ادبیات فارسی و عالمان بزرگی که ایران داشت مثل فیاض لاهیجی و جلوتر از آن سلار دیلمی اینها خواستگاهشان به لحاظ ژن به استان گیلان برمیگشت، ولو ممکن است اصلاً در گیلان به دنیا نیامده باشند؛ البته برخی از نام آوران در خود گیلان به دنیا آمدند و بعد در دانشگاههای ایران یا خارج از ایران استعدادشان شکوفا شد. الان ذخیره و سرمایۀ انسانی گرانسنگی را گیلان در اختیار دارد که همانطور که اشاره کردید باید در اولویت نخست نگاه به منابع انسانی به عنوان سرمایۀ انسانی باشد.
* یعنی انتخاب و چینششان درست باشد؟ منظور شما این است؟
– این هم هست، آفتی که در کشور به آن مبتلا هستیم این است که بحث شایسته گزینی و شایسته پذیری را به عنوان لوگو اعلام میکنیم ولی گامهایی که برمیداریم با آن کلیدواژههای شعاری ما مناسبسازی نمیشود. میبینیم در فلان بخش فلان فرد شایستهتر است و باید از او استفاده شود اما ببینید در مبارزات جناحی و ارتباطات گروهی و رفتاری به جای علم ورزی، دوستی ورزی بر رویکرد عالمانه غلبه میکند. شما اگر خدای نکرده بیماری داشته باشید و بیماری صعبالعلاجی هم باشد کوشش میکنید بهترین متخصص پزشکی در آن بخش را شناسایی کنید و به هر طریقی که شد خودتان را به آن پزشک برسانید. اما در حوزۀ کشورداری و ادارۀ یک استان آیا ما این دغدغه و حساسیت را لحاظ کردیم؟ من به عنوان یک مدیر ۴۲ سالۀ این نظام به شما میگویم در این بخش دچار کاستیهایی هستیم.
* خود شما زمانی که استاندار بودید چه چیزی دغدغۀ شما بود و دوست داشتید چه چیزی اتفاق بیفتد که تا به حال نیافتاده؟
– جزو آرزوهای من این بود که سد پلرود در شرق گیلان، سد شفارود در غرب گیلان، و یا سد دیورش برای پشتیبانی از سد سپید رود دنبال شود، غیر از اینکه بحث آزاد مطرح بود. به حمدالله آزادراه به نقطۀ خوبی رسیده است و ریلش هم با اهتمام خوبی که جناب آقای دکتر نوبخت داشتند به نتیجه رسید. این را به عنوان نمونه به شما بگویم که اگر آقای دکتر محمدباقر نوبخت به عنوان رییس برنامۀ بودجۀ کشور نمیبود، بعید میدانم که ریل قزوین به رشت میرسید. ایشان کمک کرد که ناوگان ریلی را در دستور کار دولت و سازمان برنامه قرارداد، به ویژه حضور این پروژۀ مهم ریلی در رشت به بهرهبرداری رسید. حالا باید ناوگان حمل و نقل تجاری و اقتصادی آن فعال شود، چرا که ریل اگر به بندر انزلی و منطقۀ آزاد برسد مقداری بار از آنجا میتواند سفارش داده شود و گرنه الان در وضع اقتصادی کنونی ریل فعلی فقط کاربری باربری دارد. به اضافۀ اینکه همانطور که گفتم باید هم اتصال ریل به آستارا و هم اتصال ریل به منطقۀ مازندران، باید مقدورات بودجهای را نگاه کرد کجاها میتواند بخش خصوصی ورود کند، سرمایهگذار خارجی ورود کند، موانع سرمایهگذاری چیست، آن موارد درست پایش و توجه شود. من متأسف هستم که هنوز سد پلرود که کلنگش در زمانی که من استاندار بودم و جناب آقای زنگنه وزیر نیرو بودند زده شد، الان از آن کلنگزنی افزون بر ۲۴ سال میگذرد و این سد هنوز به بهرهبرداری نرسیده است در حالی که امسال چون نزولات آسمانی کمتر بوده به ویژه منطقۀ شرق گیلان الان دچار نگرانیهایی است.
* به آقای نوبخت که شما اشاره کردید، خیلیها معتقد هستند که ما به درستی از حضور ایشان استفاده نکردیم.
– قطعاً همینطور است. وقتی من به آقای نوبخت گفتم نیروگاه زبالهسوز رشت چه سالی کلنگ خورد، در تیرماه سال ۹۸ آقای نوبخت عنایت کرد از من خواست که مشاورت به ایشان بدهم و به عنوان دستیار بحث پسماندهای شهری را دنبال کنم و اتفاقاً به تازگی هم خدمت ایشان بودم. ایشان پیگیر ۱۰۰ میلیارد تومان اعتبار برای زبالهسوز رشت بود، گرچه دولت هم الان در این دو ماه باقیمانده با تنگنای جدی مواجه است، اما خود آقای نوبخت هم اذعان داشت از ظرفیت ایشان باید بیشتر استفاده میشد.
* اگر نکتۀ پایانی هست که من نپرسیدم بفرمایید.
– چون بحث انتخابات بود، الان باید چه اصحاب رسانه، چه همۀ جریانهای سیاسی کمک کنند به مشارکت حضور حداکثری که بیشترین حضور مردم را انشاالله چه در گیلان و چه در همه جای ایران پای صندوقهای رأی برای انتخاب سیزدهمین رئیسجمهور در تاریخ جمهوری اسلامی ایران داشته باشیم.
* فکر میکنید نیاز کشور ما بیشتر به چه سیاستمداری است؟
– اصولاً ما نیازمند سیاستمداری وحدتگرا که برگرفته از شعار کانونی انقلاب است، هستیم. سخن امام که پایهگذار نظام است میفرمود همه با هم، بنابراین باید حول موضوعات محوری انقلاب یک همدلی و وفاق شکل بگیرد. عرض کردم شما وقتی که میگویید در فلان موضوع بیماری فلان پزشکان ارجح است دیگر نمیروید خیلی کنجکاوی کنید که آن پزشک به آن طیف سیاسی وابسته است یا به این طیف سیاسی. موضوعات مهم توسعه نیافتگی و اینکه چگونه باید از آن بخش عبور کرد که به توسعه یافتگی رسید یک موضوع کاملاً تخصصی است. نباید این موضوع تخصصی را قربانی رفاقت بازیهای نابجا کرد. ما در حوزۀ مدیریت به شدت از این موضوع غفلت میکنیم.