وضعیت بحرانی جنگل و سیل

0 223

سیل در جنوب، غرب، شرق و شمال کشور، سرزمین ایران را درنوردید و آثار و خرابی‌های آن تا چندین ماه آینده بسیاری را درگیر خواهد کرد، اما چه شد که سیل چنین خسارتی وارد کرد و ارتباط آن با مدیریت پایدار جنگل چیست؟!

تاریخ بیهقی در توصیف سیل غزنین روایت می‌کند سیل به پل رسید و گذر تنگ بود. آب از بستر رودخانه بالا زد و در بازارها روان شد و … هنوز هم با هر سیلی این روایت تکرار می‌شود؛ استاندارد بودن پل و دیگر ابنیه مرتبط، مراعات حق‌آبه محیط‌زیستی در خشکسالی  و پخش توزیع در مقاطع طغیان در سازه‌های حفظ آب، پیش‌بینی کانال‌های  فرعی برای سبک‌سازی رودخانه  و … کف انتظار از متولی مدیریت آب کشور است در حالی‌که وزارت نیرو این حداقل انتظار را برآورد نکرده و همچنان اصرار بر مدیریت سازه محور دارد.

مرجع تعیین بستر و حریم رودخانه‌ها و مسئول تخلیه و قلع تعدی وزارت نیرو است، منتها این نمی‌تواند نافی مسئولیت سازمان متولی در حریم‌های واقع در عرصه‌های منابع طبیعی (اعم از جنگل، مرتع و بیابان) شود، در سال‌های اخیر یک حالت مسئولیت‌گریزی در سازمان جنگل‌ها نهادینه شده است به‌طوریکه در رسانه ملی یک ویلا‌سازی در حریم جنگلی و رودخانه به نمایش گذاشته شد از بالاترین مقام اجرائی سازمان و مقام اول استان سؤال شد که چرا چنین مجوزی صادر شده است؟ هر دو نفر چشم در چشم مردم پاسخ دادند در حوزه کاری سازمان متبوع نیست. همانند واگذاری برنامه‌ریزی میراث طبیعی هیرکان به یک سازمان غیرمتخصص (سازمان گردشگری، میراث فرهنگی)، بی‌تفاوتی در برابر واگذاری اراضی تحت تملک مناطق چهار‌گانه و قرق‌ها‌ی اختصاصی توسط سازمان حفاظت محیط‌زیست و در مورد بستر و حریم هم سازمان جنگل‌ها ترجیح می‌دهد نظاره‌گر باشد.

متاسفانه در کشور ما توهم پیشرفت موجب شده تا اهمیت همزیستی با طبیعت و پدیده‌های آن و ابتدایی‌ترین نکات در حوزه ایمنی مانند حفظ حریم و مسیر رودها یا تداخل با جنگل مورد بی‌توجهی قرار گیرند.

یکی از مهم‌ترین عوامل اثبات شده در افزایش شدت و مخرب بودن سیل، افزایش سطوح نفوذناپذیر در سطح شهرها و روستاهاست. استفاده از این سطوح نفوذ ناپذیر، در نواحی طبیعی نیز به صورت جاده‌سازی‌های گسترده، ویلاسازی‌ها و ساخت و سازهای گوناگون، موجب شده‌اند تا هنگام جاری شدن سیل، سرعت آب مرتبا افزایش یافته و به میزان تخریب آن اضافه کند. از سوی دیگر، بستر رودها نیز با تبدیل شدن به کانال با بدنه‌های بتنی که مانند شهر تهران گاه نیز سرپوشیده می‌شوند و یا به زیرزمین منتقل می‌شوند، امکان واریز آب را کاهش داده است.

یکی از راه‌هایی که جنگل می‌تواند سیل را کاهش دهد، گذر دادن آب بیش‌تر از میان درختان است. راه دیگر کاهش، متکی بر اثر اسفنجی جنگل است که با بهبود بخشیدن نفوذ، و یا ایجاد بافرهایی از درختان در قسمت‌های پایین دست با شیب پایین می‌توان رواناب را در مقیاس محلی سریع کاهش داد. همچنین زبری هیدرولیکی بیش‌تر در جنگل‌های ساحلی و دشتی می‌تواند به نگاهداری و تاخیر در مسیر سیلاب کمک کند، از این رو جنگل یک نقش مهمی در رویکرد حوزه آبخیز برای رسیدن به مدیریت پایدار ایفا می‌کند.

در حقیقت تخریب جنگل‌ها بعنوان یک فاکتور کلیدی در ایجاد و گسترش حوادث سیل در دنیا یاد شده و جنگل‌داری و نهال‌کاری و ایجاد جنگل بطور فزاینده بعنوان فرصت‌هایی برای کاهش خطر سیل پیشنهاد می‌شود اگرچه پتانسیل کمک به کاهش سیل تا حد زیادی به مقدار پوشش جنگلی و محل آن بستگی دارد. از دیگر فاکتورهای مهم نوع پوشش و مدیریت مربوط به آن است یعنی بطور کلی می‌توان گفت که کیفیت و کمیت جنگل در مهار و مدیریت سیل نقش اساسی دارد.

اگر بخواهیم شرایط کیفی یک منطقه جنگلی یا مرتعی را ارزیابی کنیم یکی از شاخص‌ها، برآورد میزان گل‌آلودی جریان آب سطحی یا به بیانی ضریب رسوب‌دهی حوزه در هنگام بارندگی‌ها است. رسوب‌های گسترده گل و لای در دامنه جنگل‌ها و مراتع از شمال تا غرب علامت خوبی نیست. خاکی که برای تشکیل هر سانتیمتر مکعب‌اش بازه زمانی حدود ۵۰۰ سال نیاز است به‌خاطر کوتاهی در حفاظت شسته شده و از دسترس گیاهان مرتعی و جنگلی خارج می‌شود؛ در نتیجه توان تولید و سایت اندیکس به‌شدت افت و درجه آسیب‌پذیری در حد غیرقابل کنترل افزایش می‌یابد. اساسا یک منطقه جنگلی با کیفیت مناسب در مقایسه با اراضی لم‌یزرع به‌طور متوسط حدود ۱۵ برابر نفوذ پذیری نزولات را افزایش می‌دهد. برمبنای شواهد در حد گمانه‌زنی نه تنها جنگل‌های زاگرس بلکه جنگل‌های شمال هم در چند سال اخیر چنین عملکردی نداشته‌اند. البته این آمار باید با پایش میدانی سازمان جنگل‌ها و موسسه عریض و طویل تحقیقات منابع طبیعی برای قضاوت ارایه شود. سطح و میزان نزولات مشخص است و می‌شود با نمونه‌گیری، حداقل در مسیل‌های عمده ورودی خروجی آب و درجه گل آلودی را برآورد کرد.

پس روشن است که آن‌چه که ما از آن بعنوان عاملی برای کاهش سیل یاد می‌کنیم، جنگل به معنای واقعی است نه اراضی دست کاشت یا جنگل مخروبه و از اینروست که در پروژه بانی جنگل نیز ما تمرکزمان بر ایجاد فرصت برای احیای و بازسازی اکوسیستم است نه کاشت نهال.

یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های نظام‌های تاب‌آور، آموزش و آموختن است، جامعه ما در تمام سطوح نسبت به مساله ایمنی بسیار بی‌توجه است و صحنه‌هایی مانند رانندگانی که کودکان خود را حین رانندگی در سقف روباز خودرو قرار می‌دهند یا مالکانی که برای زیبایی یا بزرگ شدن پارکینگ‌شان، بادبند ساختمان را می‌برند یا درختان جلوی نمای بنای‌شان را قطع می‌کنند، امری رایج است. همین مسائل به ظاهر کوچک خود موجب بروز سوانح و تلفات زیادی شده و خواهد شد. همین دیدگاه و چارچوب فکری در تمام مقیاس‌های کلان نیز تسری دارد، برای مثال در زمان توسعه و ساخت و ساز به راحتی حریم رود یا سایر ملاحظات ایمنی توسط مردم و متخصصان زیر پا گذاشته می‌شوند. در طرح‌های توسعه مسیر رود یا منطقه جنگلی نادیده گرفته شده یا تغییر داده می‌شوند و خیابان‌ها و ساختمان‌ها در بحرانی‌ترین نقاط ساخته می‌شوند.

از این رو در بانی جنگل علاوه بر تلاش برای اکوسیستم بدنبال ایجاد فرصتی برای مسئولیت‌پذیری در مقیاس کوچک و بزرگ و بازآموزی هستیم.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.