سالمندی جمعیت و روندهای جهانی

به بهانه روز جهانی سالمندان 9 مهر 1402 ( با اشاره به افق¬های پیش رو در گیلان و شهرستان رشت)

0 174

طرح مساله سالمندی

واقعیت سالخوردگی، تجربه­ای است که هر شخص با آن روبرو خواهد شد. این مساله به منزله زنگ خطری است که می­تواند نظر مسوولان و دست­اندرکاران و برنامه­ریزان اجتماعی و مصلحان جامعه را به خود جلب نماید و از ابعاد مختلف پزشکی، بهداشتی، روانی، اقتصادی، اجتماعی قابل مطالعه و تحقیق است. سالمندی با  مسایل و چالش های خاصی همراه است که این چالش ها، کیفیت زندگی سالمندان را تحت تاثیر قرار می دهد و باید برای آن، چاره اندیشی کرد. اصل بقای سالمندان، نگرانی عمده بسیاری از خانواده­ها در جوامع رو به توسعه است. این در حالی است که با به سستی گراییدن عاطفه­ها و ورود ارزش­های جدید همراه با کالاهای مادی جدید به این جوامع، بسیاری از خانواده­ها از ایفای نقش خود به عنوان مراقبت­کننده باز می­مانند. مجموعه شرایط پدید آمده باعث بی­احترامی به سالمندان، عدم نگرانی در خصوص سلامت و بی­توجهی نسبت به نیازهای روحی آنها شده است. به دنبال تغییرات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی پدید آمده طی دهه­های اخیر و به طور مثال خارج شدن زنان از خانواده جهت ایفای نقش در بسیاری از امور خدماتی خارج از خانه، و همچنین ورود هر چه بیشتر دختران و پسران به مدرسه و نهادهای آموزشی و شرایطی از این نوع، سبب شده است تا از سالمندان مراقبت­های کمتری صورت پذیرد. این وضعیت، امروزه موجبات نگرانی بسیاری از پژوهشگران و نظریه­پردازان اجتماعی را فراهم آورده است.

از پیامدهای اقتصادی سالخوردگی جمعیت نیز، می توان به برهم خوردن نسبت جمعیت واقع در سن فعالیت و جمعیت خارج از این سنین اشاره کرد، کاهش جمعیت بالقوه فعال، کاهش درآمدهای مالیاتی دولت­ها، افزایش تعداد مصرف­کنندگان و مستمری­بگیران، افزایش هزینه­های مستمری بازنشستگی، افزایش هزینه­های سلامت در سنین پایانی عمر مطرح کرد که این پدیده می­تواند فشار مضاعفی بر بودجه عمومی دولت وارد سازد.

در چنین شرایطی، نظام­های برنامه­ریزی می­باید به دنبال طرح­­ها و برنامه­های جایگزین باشند، تا از آن طریق، نیازهای مختلف سالمندان را اجابت کنند. بنا بر این ضرورت بود که در آوریل ۱۹۹۵، سازمان جهانی بهداشت به جای برنامه قبلی خود، با عنوان « برنامه بهداشت و سلامت از کار افتادگان» برنامه جدیدی با عنوان « برنامه سلامت و سالخوردگی» (Ageing and Health Program) را در واکنش به روند سالخوردگی عمومی در جهان، ارایه داد. فعالیت برنامه سلامت و سالمندی، بر چهار پایه اصلی متمرکز است:  ۱- گسترش اطلاعات، ۲- ظرفیت­سازی و توانمندسازی از طریق تحقیق و آموزش، ۳- حمایت، ۴ – برنامه­های توسعه. سازمان بهداشت جهانی، اصطلاح سالمندی پویا( Active Aging ) را برای بیان فرآیند دست‌یابی به این اهداف، برگزیده است. سیاست­های سالمندی پویا باید برای همه افراد و گروه­های جمعیتی به کار گرفته شود. این برنامه عملی بر سه پایه اصلی، استوار گردیده است: سلامت، مشارکت و امنیت.

برای تحقق اهداف پیش بینی شده در سیاست های سالمندی پویا، در ابتدا لازم است بدانیم که دقیقاً چه افرادی، قشر سالمند جامعه را تشکیل می دهند؟ امید به زندگی طولانی و زیاد شدن قشر سالخورده چگونه می تواند بر یک جامعه، تاثیر گذار باشد؟ چه موانع و مسایلی بر سر راه آنها وجود خواهد داشت؟ و این قشر از جامعه نیازمند چه حمایت­هایی است؟

تعریف سالمندی

مفهوم سالمندی خود تا اندازه­ای مبهم است، زیرا تفاوت­هایی بین سالمندی عمومی یا جهانی[۱]؛ نظیر تغییرات سنی که برای همه مردم اتفاق می­افتد، و سالمندی احتمالی[۲]؛ یعنی تغییرات سنی که احتمالاً ممکن است برای فرد در طول زندگی اتفاق بیفتد، مانند نشانه­هایی از شروع نوع بیماری قند (دیابت). سالمندی تقویمی[۳] نیز خود به عنوان واضح­ترین نوع سالمندی مطرح است و آن اشاره به این دارد که فرد به لحاظ سال­های تقویمی چند ساله است. سالمندی را به طور قراردادی مترادف با بالاتر از سن ۶۰ سالگی می­دانند و یا به عبارتی دیگر، سالمندان، افرادی هستند که سن آن ها ۶۰ سال و یا بالاتر است. از طرفی، هرگاه در جامعه ای ۷ تا ۱۲ درصد افراد آن جامعه در گروه سنی ۶۵  ساله و بیشتر قرار گیرند، آن جامعه سالخورده محسوب می گردد.

به طور کلی، سالمندی پدیده­ای است که به وسیله تغییرات بیولوژی، فیزیولوژی، بیوشیمی و آناتومی در سلول­های بدن ایجاد می­شود. این تغییرات به مرور زمان بر عملکرد سلول­ها اثر می­گذارد. پیری یک سراشیبی ساده­ای نیست که همه با یک شتاب، آن را به پایین، طی کنند. بلکه پلکانی است با نرده­های بی­نظم که برخی از آن با سرعتی بیش از دیگران به پایین می­آیند.

هنگامی که جامعه شناسان درباره سالخوردگی سخن به میان می آورند، اغلب این گروه را به ۲ دسته متفاوت تقسیم می‌کنند: دسته سالخوردگان جوان و سالخوردگان پیر. سالخوردگان جوان آنهایی هستند که دامنه سنی آنها بین ۶۰ تا ۷۵ سال است. این گروه عمدتاً از سلامتی برخوردار هستند، در جامعه به عنوان گروهی فعال شناخته شده هستند. به عنوان یک گروه، افراد سالخورده جوان به نسبت افراد سالخورده پیر دارای مشکلات کمتری می باشند . افراد سالخورده پیر آنهایی هستند که بالای ۷۵ سال سن دارند . اگر چه برخی از این افراد از لحاظ اجتماعی در جامعه فعال هستند، از مشکلات جدی سلامتی رنج می برند. برخی دیگر از آنها در گذراندن و اداره کردن زندگی خود به صورت  شخصی دارای مشکلاتی اساسی هستند. قشر سالخوردگان پیر به نسبت دارای مشکلات بیشتری هستند و نیازمند این هستند که حمایت شوند.

به طور کلی، سالمندی پدیده­ای است که به وسیله تغییرات بیولوژی، فیزیولوژی، بیوشیمی و آناتومی در سلول­های بدن ایجاد می­شود. این تغییرات به مرور زمان بر عملکرد سلول­ها اثر می­گذارد. پیری یک سراشیبی ساده­ای نیست که همه با یک شتاب، آن را به پایین، طی کنند. بلکه پلکانی است با نرده­های بی­نظم که برخی از آن با سرعتی بیش از دیگران به پایین می­آیند. پیری، معمولاً اصطلاحی است که به آخرین دوره زندگی اطلاق می­شود. اما به دو دلیل عمده و محکم، پیری را نمی­توان درست و صحیح، معین و مشخص کرد زیرا:

۱- ‌حادثه و جریان فعل و انفعال پیری، در میان افراد کاملاً متفاوت است. مثلاً یک شخص سالمند و سالخورده ممکن است جسمی قوی­تر و سالم­تر از یک جوان، داشته باشد.

۲- در بعضی از جوامع ممکن است سن و سالی را پیر در نظر بگیرند که همان سن در جوامع دیگر، جوان، به حساب آید.

سن تقویمی افراد شاخص معتبری برای عملکرد جسمی آن ها نمی­باشد، بلکه تغییرات مربوط به سن، در ارتباط با شیوه زندگی، عادات شخص و بیماری­ها است ( هربرت، ۱۹۹۲ : ۹۶-۹۳).

همین طور، سالمندی اجتماعی[۴] اشاره بر انتظارات جامعه از افراد دارد، که چگونه در مسیر مسن شدن خود عمل می­کنند و بالاخره سالمندی بیولوژیک به چگونگی فیزیکی ارگانیسم­ها اشاره دارد و مسیر سالمندی را بیان می­کند

سالمندی جمعیت که نشانگر افزایش در تعداد و نسبت افراد رو به سالمندی در جامعه است، تحت تاثیر عوامل مهاجرت، امید زندگی بیشتر (کاهش مرگ و میر) و کاهش شاخص موالید، اتفاق می­افتد. سالمندی تاثیر چشمگیری بر جامعه دارد. در حالی که جمعیت جوان، نقش موثری در تحولات اجتماعی، فرهنگی و … دارد؛ سالمندان دارای نیازهای متفاوت و ارزش­های متفاوتی هستند. بازنشستگی یک تحول شاخص دوره سالمندی در مقطعی از زندگی است که دارای پیامدهای مثبت و منفی است.

( استوارت، ۲۰۰۶). سالمندی بیولوژیک عموماً اشاره به وقوع حدود یک ۱۰۰ هزار فوت ناشی از سن به طور روزانه در سراسر جهان دارد( آبری و همکاران، ۲۰۰۷).

سالمندی جمعیت که نشانگر افزایش در تعداد و نسبت افراد رو به سالمندی در جامعه است، تحت تاثیر عوامل مهاجرت، امید زندگی بیشتر (کاهش مرگ و میر) و کاهش شاخص موالید، اتفاق می­افتد. سالمندی تاثیر چشمگیری بر جامعه دارد. در حالی که جمعیت جوان، نقش موثری در تحولات اجتماعی، فرهنگی و … دارد؛ سالمندان دارای نیازهای متفاوت و ارزش­های متفاوتی هستند. بازنشستگی یک تحول شاخص دوره سالمندی در مقطعی از زندگی است که دارای پیامدهای مثبت و منفی است( پانک و هیسلیپ، ۱۹۸۹).

وضعیت عمومی سالمندان در جوامع در حال توسعه

به طور کلی، سالمندان در کشورهای در حال توسعه، انتظارات بالایی ندارند؛ آنها عموماً به دنبال آن­گونه امکانات و خدماتی هستند که در سلامت و بقای آنها نقش دارند. این در حالی است که سالمندان در کشورهای پیشرفته، تحت تأثیر شرایط محیطی، پشتیبانی حقوقی و قانونی که از آن برخوردار هستند، باسوادی جمعیت سالمند و نظایر آن، همواره دنبال امکانات بیشتر و خدمات متفاوت و جدیدی هستند؛ به نحوی که از آن طریق، شرایط جسمی و روحی خود را ارتقاء داده و نهایتاً به طول عمر بیشتری دست می­یابند.

سالمندان در بسیاری از نقاط جهان ( رو به توسعه) در معرض بدرفتاری قرار دارند. گرچه بدرفتاری با سالمندان عموماً در تمامی نقاط دنیا اتفاق می­افتد، لیکن این پدیده در جوامع کمتر توسعه­یافته به خاطر فقر و محدودیت­های فراوان در این جوامع، بیشتر به چشم می­خورد. بسیاری از سالمندان در این­گونه جوامع با مشکلات جسمی و
نارسایی­های مربوط به سلامت، روبه­رو هستند. همین امر باعث می­شود تا برخورد با سالمندان در موارد زیادی برای آنها آزاردهنده، و آن­گونه است که از آن به عنوان سوءرفتار[۵] یاد می­کنند.

زنان سالمند که عموماً بیش از مردان زندگی می­کنند، از آنها آسیب­پذیرتر هستند. آن ها شامل زنان بیوه، زنان بدون فرزند و کسانی هستند که سلامت آنها رو به افول است( بیلز، ۲۰۰۰ : ۱۰). بنابراین و با توجه به موارد یاد شده، کشورها و نظام­های برنامه­ریزی، می­بایست تمهیدات ویژه­ای در خصوص زنان سالمند که عموماً در معرض وضعیت بیوه­گی هستند، اتخاذ نمایند.

همین­طور، از آنجا که زنان عموماً در مقایسه با مردان، از طول عمر بیشتری برخوردار هستند، به همین خاطر در معرض وضعیت ناسالم و بیمارگونه بیشتری هستند که خود نیاز به نظارت و سرمایه­گذاری بیشتر در این خصوص دارد.

سالمندان عموماً در بسیاری از کشورهای در حال توسعه، از راهنمایی کافی برخوردار نیستند. از آنجا که خدمات و تخصص­های لازم و کافی جهت پاسخگویی به بسیاری از نیازهای سالمندان در این کشورها وجود ندارد، این جمعیت در موارد زیادی در حد مطلوب و مورد نیاز، هدایت نمی­شوند. بسیاری از خدمات درمانی، بهداشتی، روانی، مالی و نظایر آن در خصوص سالمندان در کشورهای در حال توسعه، در حد رضایت­بخشی نیست. به همین خاطر، لفظ یا اصطلاح سوءرفتار با سالمندان یا در خصوص سالمندان، مورد استفاده قرار می­گیرد. با توجه به روند افزایشی این جمعیت در کشورهای غیرصنعتی، مجموعه خدمات مورد نیاز نیز پیشاپیش می­باید مهیا گردیده و بر حسب مورد، در اختیارشان گذاشته شود.

مهاجرت گسترده که امروزه در جوامع رو به توسعه از نقاط روستایی به شهرها اتفاق می­افتند، خود فشار مضاعفی بر بسیاری از خانواده­ها به ویژه سالمندان وارد می­آورد. این امر باعث می­شود تا سالمندان احساس انزوا و تنهایی بیشتری نمایند. بسیاری از خدمات و مراقبت­های مورد نیاز آنها معلق می­ماند، و بدین­گونه این جمعیت (سالمندان روستایی) خود را تحت فشار بیشتری احساس می­کنند. بنابراین، نظام برنامه­ریزی می­باید در نقاط شهری و روستایی تا جایی که به پاسخگویی به نیازهای آنها مربوط می­شود، نظارت بیشتری بر این جمعیت، اعمال دارد. در هر حال، شرایطی چون جنگ، خشکسالی و دیگر مشکلات اقتصادی در نقاط روستایی این­گونه حرکات را اجتناب­ناپذیر می­نماید؛ که نهایتاً کمبودهایی را برای آنها (سالمندان) به همراه می­آورد. در چنین شرایطی زوج­های جوان به ویژه زنانی که مجبور به جابجایی­ها می­شوند، در حاشیه شهرها اسکان پیدا می­کنند. در مواردی، ماهانه مبالغی جهت تأمین سالمندان و زندگی آنها به نقاط روستایی ارسال می­نمایند. این در حالی است که اجرای این امر، عملاً به طور مستمر اتفاق نمی­افتد..

در کشورهای در حال توسعه، آنهایی که بیشتر از دیگران در خطر هستند، عبارتند از: سالمندان بسیار پیر، بیماران و کسانی که دارای ناتوانی­هایی هستند. این­گونه افراد عموماً در وضعیت نامشخص و بلاتکلیف قرار می­گیرند که در مواردی به دنبال تنهایی و از روی استیصال در نقاط شهری، دست به تکدی می­زنند. این­گونه افراد به طور فزاینده­ای آسیب­پذیر، تنها، وابسته، فقرزده و در معرض سوءرفتار قرار می­گیرند. تغییرات سریع در جریان در کشورهای در حال توسعه شرایط یاد شده را برای این جمعیت رو به افزایش فراهم آورده است. این نکته نیز قابل ذکر است که سالمندان در همه جای دنیا به ویژه کشورهای در حال توسعه با بسیاری از ضعف­های مربوط به سلامت، محدودیت­های مالی، کمبود خدمات درمانی و نظایر آن نیز مواجه هستند.

هرگاه سالمندان به عنوان یک بار اضافی بر دوش دولت­ها تلقی می­شوند، موجب پیدایش اشکالی از تبعیضات سنی و موارد سوءاستفاده از آنها می­شود. سالمندشناسان، تعصب علیه سالمندان را “Ageism” می­نامند. رابرت بوتلر[۶] (۱۹۶۹) برای اولین بار این اصطلاح را به کار برد. از این رو، هرچه طول عمر سالمندان، بیشتر شود، سنگینی بار بر دوش دولت­ها نیز بیشتر است. همین­طور، در مواردی سالمندان تحت فشارهای مالی و اعتباری قرار می­گیرند، که دیگران و یا منابع خیریه باید بدهی­های آنها را ادا نمایند. در صورت محدودیت منابع، سالمندان در اولویت قرار نمی­گیرند. بنابراین، در صورت عدم استقلال مالی، آنها ممکن است احترام و اعتبار خود را از دست دهند. بنابراین، دولت­ها و نظام برنامه­ریزی در این­گونه کشورها که اغلب با روند افزایش روند سالمند مواجه هستند، می­بایست تدابیر مناسب و مربوط را همراه با در نظر گرفتن بودجه کافی، اتخاذ نمایند.

وضعیت سالمندی در گیلان

گیلان سالخورده‌ترین جمعیت را در میان استان‌های کشور دارد. آمار حاصل از سرشماری‌های ۱۳۸۵، ۱۳۹۰ و ۱۳۹۵ مؤید این امر است. در دهه‌های آینده میزان سالخوردگی استان نه تنها شدید‌تر خواهد شد بلکه فاصله میزان سالخوردگی استان گیلان با متوسط کشوری نیز افزایش خواهد یافت در سال‌های آینده با ورود نسل انفجار جمعیت دهه ۱۳۶۰ به دوران سالخوردگی میزان سالخوردگی تمامی مناطق کشور از جمله استان گیلان تشدید خواهد شد.

بر اساس جدول زیر می توان گفت در سال ۸۵، نسبت سالمندان استان گیلان به کل جمعیت استان ۱۰ درصد بوده است که با ۱.۵ درصد افزیش به ۱۱.۵ درصد در سال ۱۳۹۰ رسیده است. در حالی که نسبت سالمندی کشور در سال های ۸۵ و ۹۰ به ترتیب ۷.۳ و ۸.۲ درصد بوده است. این بدان معناست که سالمندی جمعیت در گیلان به طور متوسط، حدود ۳ درصد بیشتر از کشور است. مقایسه استانی هم گویای آن است که گیلان، سالمندترین استان کشور است. نکته دیگر این است که نسبت سالمندی استان از سال ۸۵ تا ۹۰ هم در شهر و هم در روستا، افزایش یافته است، اما جمعیت و نسبت سالمندی در روستا هم در سال ۸۵ و هم در سال ۹۰ بیشتر از شهر است. بر اساس نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال ۹۵، نسبت سالمندی گیلان ، به ۱۳.۲ درصد هم رسیده است، در حالی که میانگین کشوری سالمندی ۹.۲ درصد از کل جمعیت است. برای اولین بار در ۶ دهه اخیر، درصد سالمندان روستایی کشور نسبت به سالمندان شهری، حدود ۴ درصد کاهش یافته است. در حالی که در استان گیلان نسبت سالمندی روستایی همواره بیشتر از شهر است و در سال ۹۵، نسبت سالمندی روستایی ۴ درصد از سالمندی شهری بیشتر است.

استان گیلان با دارا بودن ۱۳.۲ درصد جمعیت ۶۰ ساله و بیشتر، سالمندترین استان کشور، محسوب می شود.

وضعیت سالمندی به تفکیک شهرستان­های استان گیلان

از بین شهرستان­های استان گیلان، از نظر درصد سالمندی جمعیت، شهرستان­های املش، روسر و لاهیجان به ترتیب حایز رتبه­های اول تا سوم سالمندی هستند. شهرستان­های تالش و آستارا  با رتبه­های ۱۶ و ۱۵ در رتبه­های آخر سالمندی قرار دارند.

جمعیت و شاخص های سالمندی در شهر رشت

سهم جمعیت در گروه های پنج ساله سن فعالیت نشان می دهد به دلیل باروری بالا در سال های گذشته، سهم جمعیت ۱۹-۱۵ ساله در استان گیلان، ۱۱.۲ درصد بوده است. سهم گروه سنی ۶۵ ساله و بیشتر بر عکس دهه های گذشته، حاکی از افزایش است، زیرا استان گیلان و از جمله شهر رشت از ساختار جوانی خارج شده و ساختار میانسالی رو به سالخوردگی به خود گرفته است و در سال های آینده، شاهد افزایش بیشتر سهم گروه های سنی بالای ۶۵ سال خواهیم بود.

هرم سنی نشان می‌دهد سهم گروه سنی ۰-۴ ساله استان با ۵.۸ درصد در سال ۱۳۹۰ به دلیل کاهش موالید و نرخ باروی، بعد از سال ۱۳۶۷ نسبت به سال ۱۳۸۵ تغییری نداشته است. ولی از گروه سنی ۹-۵ ساله به بعد، سهم جمعیتی نسبت به سال های قبل کاهش داشته است. سهم ۹ درصدی گروه سنی ۱۴ – ۱۰ ساله در سال ۱۳۸۵ به ۷ درصد در سال ۱۳۹۰ رسیده است. سهم گروه سنی ۱۴-۰ ساله در جمعیت استان، ۱۸.۶ درصد بوده است که نسبت به سال ۱۳۶۵، حدود ۲۳ درصد کاهش یافته است. سهم گروه سنی در سن فعالیت(۶۴-۱۵ساله) نشان می دهد که ۷۳.۷ درصد جمعیت در این گروه سنی قرار گرفته اند. آمار گروه‌های سنی بالای ۶۵ سال نیز ۸.۱ درصد است و حکایت از آن دارد که جمعیت استان رو به سالخوردگی است.

شهر رشت از نظر گروه های عمده سنی، ویژگی کشورهای در حال توسعه را دارد. چنین جوامعی همزمان با دو چالش عمده مواجه می شوند :

۱- ایجاد اشتغال: تحصیلات مناسب با ایجاد اشتغال، تامین مسکن، تغذیه بهداشت و غیره برای گروه سنی ۶۴- ۱۵  و سیاست گذاری ها مناسب و تامین اعتبارات لازم.

۲- نگهداری سالمندان: تامین بهداشت جسمی و روانی سالمندان و امنیت مالی آنها (تامین اجتماعی). در این شرایط، هزینه خدمات بهداشتی و درمانی بالا می رود (معمولاً اکثر افراد در سنین بالای ۶۵ سالگی، دست کم از یک بیماری مزمن رنج می برند).

جدول زیر، جمعیت شهر رشت را در سال ۹۵ نشان می­دهد. در این سال ، حدود ۷۶ درصد جمعیت شهر رشت در سن فعالیت و اشتغال (سنین ۶۴-۱۵ سالگی)، ۶.۹ درصد در سنین ۶۵ سالگی و بیشتر و ۱۱/۱۱ درصد در سنین سالمندی (۶۰ سال و بیشتر) و  ۱۷.۱ درصد در سنین ۱۴-۰ سالگی قرار دارند.

یکی از شاخص های سالمندی، نسبت­های وابستگی است. نسبت­های وابستگی عمدتاً با یک رویکرد اقتصادی مطرح می­شوند و تغییرات در آن در یک حالت کلی، سهم تغییرات ترکیب سنی به تغییرات در وابستگی اقتصادی را منعکس می­سازد. شاخص نسبت وابستگی یا بارتکفل، شاخصی است که نسبت بین افراد در سن اشتغال و خارج از این سن را نشان می­دهد. پایین بودن این شاخص، بیانگر سطح مطلوب رفاه اقتصادی جامعه و قدرت پس­انداز بیشتر است. برعکس، هر چه مقدار شاخص وابستگی، بالاتر باشد، فشار وارده بر جمعیت شاغل برای تامین معاش افراد تحت تکفل فزونی می گیرد و سطح رفاه، کاهش می­یابد. نسبت وابستگی از تقسیم جمعیت کمتر از ۱۵ ساله و بالای ۶۴ ساله به جمعیت ۶۴- ۱۵ساله به دست می­آید. شاخص کلی وابستگی در سال ۹۵  در شهر رشت برابر با ۰.۳۱ است که از این میان، نسبت وابستگی سالمندی ۰.۹۰ و نسبت وابستگی کودکان، ۰.۲۲ است، اما پیش بینی­ها  حکایت از افزایش نسبت وابستگی سالمندی در سال های آتی دارد.

از دیگر شاخص­های نشان­دهنده ساختار سنی می­توان به شاخص سالمندی اشاره کرد که از تقسیم جمعیت سالمندان ۶۵ ساله و بالاتر به جمعیت زیر ۱۵ سال، ضرب در صد به دست می­آید. این شاخص طی سال­های اخیر، با افزایش، همراه بوده است. شواهد موجود، نشان می­دهد که روند سالخوردگی جمعیت به سرعت رو به افزایش خواهد بود و با پیشی گرفتن جمعیت سالمندان به جمعیت کودکان و نوجوانان بعد از سال ۱۴۳۰ به بالای ۱۰۰ خواهد رسید و روند افزایش این شاخص بعد از این سال، با سرعت کمتری افزایش خواهد یافت. در شرایط کنونی، این شاخص ۴۰.۲ است.

نسبت حمایت بالقوه نیز از دیگر شاخص­های نشان­دهنده ترکیب سنی یک جمعیت است که از تقسیم جمعیت بالقوه فعال به جمعیت ۶۵ ساله و بالاتر محاسبه می­شود و نشان می­دهد که به ازای هر فرد واقع در سنین سالمندی، چند نفر جمعیت، در سن فعالیت وجود دارد یا به عبارت دیگر، هر نفر از جمعیت واقع در سنین سالمندی توسط چند نفر جمعیت واقع در سن فعالیت، مورد حمایت قرار می­گیرد. همان طور که اطلاعات جدول زیر نشان می­دهد این شاخص در شهر رشت، معادل ۱۱ نفر به ازای یک نفر سالمند در سال ۱۳۹۵ است.

از دیگر شاخص­های نشان­دهنده ساختار سنی می­توان به شاخص سالمندی اشاره کرد که از تقسیم جمعیت سالمندان ۶۵ ساله و بالاتر به جمعیت زیر ۱۵ سال، ضرب در صد به دست می­آید. این شاخص طی سال­های اخیر، با افزایش، همراه بوده است. شواهد موجود، نشان می­دهد که روند سالخوردگی جمعیت به سرعت رو به افزایش خواهد بود و با پیشی گرفتن جمعیت سالمندان به جمعیت کودکان و نوجوانان بعد از سال ۱۴۳۰ به بالای ۱۰۰ خواهد رسید و روند افزایش این شاخص بعد از این سال، با سرعت کمتری افزایش خواهد یافت. در شرایط کنونی، این شاخص ۴۰.۲ است.

جمع بندی

روند تغییرات جمعیت سالمندان در ایران نیز، نشان می­دهد که تعداد سالمندان در اثر افزایش شانس زنده ماندن، به طور محسوس­تر در دهه­های اخیر، افزایش یافته است است. ایران اکنون وارد مرحله‌ نخست سالمندی یعنی جمعیت بین ۷ تا ۱۴ درصد سالمند، شده است. همین وضعیت با شدت بیشتری در گیلان هم مشاهده می شود و پیش‌بینی می‌شود که تا ۲۰ سال آینده، وارد مرحله دوم سالمندی شویم، یعنی جمعیت سالمندی بیش از ۲۱ درصد شود. از طرفی، زمان این انتقال، بسیار کوتاه تر از زمانی خواهد بود که در کشورهای توسعه یافته، اتفاق افتاده است. طبیعتاً کشورهای دارای سرعت پایین سالمندی جمعیت، فرصت لازم و کافی برای ایجاد زیرساخت­ها و تأمین منابع لازم جهت رویارویی با این تغییر جمعیتی را داشته­اند؛ اما جامعه ما از این فرصت، برخوردار نیست و این مساله، ضرورت اندیشیدن و انتخاب سیاست های جمعیتی به منظور تنظیم جمعیت در آینده و هم چنین، دستیابی به اهداف سالمندی پویا را در شرایط فعلی، بیش از پیش، آشکار می سازد.

از طرفی، دوره سالمندیِ متولدین دهه ۱۳۵۰ از سال ۱۴۱۰ آغاز می گردد؛ آسیب های اجتماعی: تجرد قطعی، طلاق و  تاخیر در ازدواج و فرزندآوری، و نیز افزایش زوج های نازا، بدون فرزند و یا کم فرزند که از متولدین این دهه به بعد، افزایش چشمگیری داشته است، در کنار سایر تغییرات سبک زندگی مدرن از جمله شهرنشینی و زندگی خانوارهای هسته‌ای در آپارتمان های کوچک، باعث افزایش شدید سالمندان تنها و یا کاهش شدید اطرافیان سالمندان خواهد شد، به گونه ای که  ظرفیت­های فرهنگِ سنتی و ملی ما با زیرساخت های موجود، دیگر پاسخگوی نگهداری این میزان زیاد از سالمندان تنها، به صورت خانواده/ اجتماع محور نخواهد بود؛ و احتیاج به تمهید و توسعه
زیرساخت هائی مانند بیمه مراقبت طولانی مدت، آموزش مراقبین سالمندی، خدمات داوطلبانه محله محور بر بسترهای هوشمند و … وجود دارد.

همچنین براساس معیارهای سازمان ملل، ما در وضعیت پنجره فرصت جمعیتی قرار داریم. این شرایط در فرآیند انتقال جمعیتی و به دنبال کاهش موالید ایجاد شده است و در دوران «طلایی جمعیتی»، اصلی­ترین مساله جمعیتی جامعه ما، ایجاد زمینه­های لازم برای استفاده بهینه از جمعیت بالقوه فعال در جهت ارتقای رشد اقتصادی و بهبود رفاه است که در حال حاضر استفاده از این ظرفیت، به صورت بالفعل وجود ندارد. تجربه کشورهای پیشرو در استفاده از پنجره فرصت جمعیتی و ایجاد سود جمعیتی نشان می­دهد که از یک طرف، پنجره فرصت جمعیتی منجر به رشد اقتصادی سریع و ارتقای سطح زندگی در جامعه شده است و از سویی دیگر، جمعیت سالمند این کشورها که به دنبال پنجره جمعیتی رو به افزایش می­یابد، نه تنها باری بر دوش این کشورها نیست بلکه این جمعیت در سایه پس­انداز و سرمایه­گذاری مناسب، توانسته­اند درآمدی بیشتر از هزینه­هایشان داشته باشند و به افزایش تولید و ایجاد ارزش افزوده، کمک کنند. در واقع، جریان ثروت در این جوامع از سالمندان به نسل­های بعدی آنهاست که از آن، تحت عنوان سود جمعیتی دوم، یاد می­شود. استفاده بهینه از فرصت جمعیتی پیش آمده از یک سو، منجر به کاهش مشکلات جمعیت در دوران سالمندی و بازنشستگی و از سویی دیگر، باعث افزایش میزان ازدواج و باروری خواهد شد، همچنین از شدت مسایل و مشکلات جمعیتی مانند فقر و بیکاری، نابسامانی­های اجتماعی و مهاجرت قشر تحصیلکرده و جوان، خواهد کاست.

[۱]– Universal ageing

[۲]– Probabilistic ageing

[۳]– Chronological ageing

[۴]– Social ageing

۲-Abuse

[۶]– Robert Butler

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.