عذر بدتر از گناه

1 509

به اشاره‌ی دوست عزیزی گفتگوی تازه منتشر شده‌ی دکتر محمود رنجبر(سرپرست پژوهشکده‌ی گیلان شناسی) با پایگاه تحلیلی خبری مرور در تاریخ ۲۴ خرداد ۱۴۰۲، را با دقت و تامل خواندم.

از آنجا که همیشه مخاطبِ علاقه مند و کنجکاو پژوهش های مرتبط با گیلان بوده ام (علیرغم این که هرگز امکان همکاری با پژوهشکده‌ی گیلان شناسی یا حتی حضور فیزیکی در یادمان ها و سخنرانی‌ها و نشستها و همایش هایش را نداشته ام) همواره پی جوی اخبار گاه به گاه و پراکنده‌ی  فعالیتهایش هستم. محصول این پایشِ مشتاقانه و جستجوگرانه هم همیشه یک پرسش بوده است:«پژوهشکده  دقیقاً دارد چه می کند؟»

البته که حالا با خواندن این مصاحبه تا حدود زیادی به پاسخی که می‌خواستم رسیده ام!

همان طور که از نام مجموعه بر می‌آید قرار بوده و تبعاً هست که این مرکز، در مرتبه‌ی اولا جایی برای به سامان شدن مجموعه پژوهش هایی با محوریت گیلان و مسائل مبتلا به آن باشد. اتفاقاً نخستین پرسشی هم که در مصاحبه‌ی با سرپرست پژوهشکده توسط خبرنگار مرور طرح شد معطوف به همین امر بود که از وظایف ذاتی پژوهشکده است. البته پرسش مرور درست مشابه همان سوالیست که من در ذهن داشتم. منتها هم رویکردِ سوال و هم پاسخی که داده شد حالا خودش محل یک مساله است!

خبرنگار پرسیده که «پژوهشکده در این سالها چه می‌کرده و کدام معضل را مرتفع کرده؟»

و پاسخ دکتر رنجبر؟

ایشان در واقع در خصوص عملکرد خودش پاسخی نداده است و برای دسترسی به آن، نشانی سرچشمه را می‌دهد! یعنی عدم حصول نتیجه را ماحصل عدم وجود پیشران و هم رویکرد خاص شورای فرهنگی عمومی استان می‌داند که دبیرخانه‌ی آن اداره کل فرهنگ و ارشاد است و ریاست آن را هم نمایندگی ولی‎فقیه در استان بر عهده دارد. خب! نکته این است که اساساً گویی  فراموش شده است رسالت پژوهشگر و هم پژوهشکده، کار اجرایی یا مداخله‌ی فیزیکی در مساله نیست. پژوهشکده موظف به کشف چیستی و هم تشریح چگونگی‌هاست.

مدیریت پژوهشکده به جای این که مساله‌ی عدم اجرای وظایف سازمانی نهادها و وزارت خانه‌ها و… را در سر داشته باشد (که البته در جای خودش موضوع مهمی‌ست که روزنامه نگاران و سمن ها  و… حتمن باید پی جویش باشند) باید روی وظایفی متمرکز شود که در مرامنامه‌ی مجموعه آمده و به انجام آنها متعهد شده است.

 ایجاد پرسش، یافتن پاسخ و ارائه‌ی آن و هم قرار دادن نتایج جستجوها و کاوشها در دسترس گروه هدف یا مخاطب. یک وظیفه‌ی دیگر هم در شرح وظایف خود پژوهشکده آمده آن هم کاربردی کردن پژوهش ها و در واقع توجیه و تفهیم مدیران و تصمیم سازان و تصمیم گیران در خصوص لزوم توجه به نتایج پژوهش ها در امور اجرایی ست (که بعدتر درباره اش خواهم نوشت) جز این و بقیه اش می‌تواند دغدغه‌ی شخصی پژوهشگر و یا مدیران مجموعه باشد اما جزوِ برنامه ها و وظایف اصلی هرگز! که اگر باشد یا نشان بدهند که دغدغه اش را دارند یک جور رفتار فرافکنانه است و شانه خالی کردن از مسئولیتهای سازمانی یا همان سنگ بزرگی که علامت نزدن است!

در واقع فکر می‌کنم مدیریت پژوهشکده به جای این که مساله‌ی عدم اجرای وظایف سازمانی نهادها و وزارت خانه‌ها و… را در سر داشته باشد (که البته در جای خودش موضوع مهمی‌ست که روزنامه نگاران و سمن ها  و… حتمن باید پی جویش باشند) باید روی وظایفی متمرکز شود که در مرامنامه‌ی مجموعه آمده و به انجام آنها متعهد شده است. شرح وظایفی که وقتی دقیقتر به آن می نگریم می‌بینیم  بسیاریش عملاً از سوی خود مرکز متروکه است و هیچ توجه و پرداخت  درست و متناسبی نسبت به آن انجام نشده است.

مثلا در بند یک شرحِ اهداف پژوهشکده درج شده در پایگاه اینترنتی دانشگاه گیلان یکی از وظایف این مجموعه «تأسیس بانک اطلاعات تخصصی در زمینه‌های مرتبط با فعالیت پژوهشکده و ایجاد بانک اطلاعات مشاوره‌ای» عنوان شده. پرسش این است که با گذشت بیش از ۷ سال از تاسیس پژوهشکده، این بانک اطلاعاتی تخصصی دقیقاً کجاست؟ و اگر هست چرا هیچ رد و نشانه‌ای از آن به دیده‌ی پژوهشگران مستقل نمی‌آید.

و دیگر؟ در همین بند، توسعه‌ی پایگاه اینترنتی (طبیعتاً برای برقراری ارتباط بین مجموعه و پژوهشگران داخل و خارج،  ایجاد امکاناتی برای به اشتراک گذاشتن محتواهای تولید شده پژوهشی و اسنادی و هم ارائه‌ی اخبار عملکرد و فعالیت‌های پژوهشکده) به عنوان یکی دیگر از وظایف اصلی مجموعه ذکر شده. خب! کافی‌ست نگاهی به پایگاه اینترنتی پژوهشکده بیندازید تا ببینید مدیریت این مجموعه که منتقد عملکرد پیشران و هم مجموعه دستگاه های اجرایی مخاطب فعالیتهای پژوهشکده است نسبت به اساسی ترین و حیاتی ترین و ساده ترین وظیفه‌ی سازمانی خودش یعنی برقراری کانال ارتباطی سهل و با کیفیت با پژوهشگران و مخاطبین محتواهای پژوهشی و اسنادی، چگونه رویکردی داشته است!

در زمان نگارش این یادداشت، تنها پایگاه رسانه‌ای پژوهشکده، همین امکانی است که وبسایت اینترنتی دانشگاه گیلان در اختیارش گذاشته. و محتوای آن؟

اگر از بخش های معرفی پژوهشکده و اعضایش بگذریم، در بخش مرکز آرشیوی اسناد، جز گزارشی چند سطری از وجود چنین مرکزی و هم موزه‌ی جنبش جنگل، چیزی نمی‌بینید. دریغ از حتا یک سند یا فایلِ مقاله و کتاب! که واقعا! در نوع خودش منحصر به فرد است!

در بخش مرکز کوشیارشناسی هم همین طور. با فشردن دکمه‌ی مرکز در صفحه‌ی پژوهشکده فقط صفحه‌ای دیگر حاوی متن معرفی نامه‌ی مرکز قابل رویت است و دیگر هیچ.

اما در بخش آزمایشگاه انسان شناسی و زیستی، داستان شکل بامزه‌تری به خودش می‌گیرد! آن گونه که از محتوای صفحه‌ی مربوطه بر می‌آید، در همان سال تاسیس پژوهشکده (۱۳۹۵) تعداد ۲۲ اسکلت انسانی جهت مطالعات بیولوژیک به آزمایشگاه تحویل شد. و نتیجه؟ گویی متخصصین مرکز تا همین امروز در حال کار بر روی آن ۲۲ اسکلت‌اند و این هم تنها پروژه‌ی آزمایشگاهی پژوهشکده در این هفت ساله بوده و همچنان هست! بماند که بخش کتب و مقالات آزمایشگاه انسان شناسی هم تهی و فاقد محتواست.

حالا اگر این رسانه‌ی اختصاصی (وبسایت) را آیینه رویکرد و مبین فعالیت‌های پژوهشکده بدانیم (که خواه ناخواه همین طور هست و باید بدانیم) بخش خبرها و اعلانهای  پایگاه، که اتفاقاً بروز هم می‌شود اطلاعات جالب دیگر و خروجی قابل تاملی از مجموعه فعالیت های پژوهشکده دست می‌دهد.

مدیریت پژهشکده باید پاسخگو باشد چرا باید متن ارائه شده از دستور کار هیاتی علمی منتسب به دانشگاه! که کار تخصصی‌اش زبان و ادبیات است و قرار است خط گیلکی را به سامان کند، این متن مغشوش و ناموزون و پر از اغلاط نگارشی باشد و بعد از گذشت چند روز همچنان باشد و کسی برای اصلاحش اقدام نکند؟

در واقع براساس محتوای بخش خبرها و اعلانات وبسایت می‌شود تاحدودی عملکرد دوساله‎ی مدیریت فعلی پژوهشکده را نیز به داوری نشست:

براساس محتوای وبسایت، آخرین فعالیت مرکز، گویی جلسه‌ی هیات علمی و مشاوران نگارش خط گیلکی‌ست که در تاریخ ۲۷ خرداد ۱۴۰۲ برگزار شد. با این که کسی نمی‌داند دقیقاً محصول مجموعه جلسات پیوسته‌ی سالیان گذشته تا امروزِ هیات علمی چیست و به کجا انجامیده و تا الان چقدر متن گیلکی با حمایت مرکز و براساس شیوه‌ی نگارش پیشنهادی آن تولید شده، اما اینجا نکته این نیست و ماجرا در متن عجیب و گنگ و موهومی نهفته است که به عنوان دستور کار جلسه در رسانه‌ی رسمی پژوهشکده منتسب به دانشگاه گیلان منتشر شده و تا همین حالا هم در پیشانی تارنما جلوه می‌کند. این متن را می‌گویم! بخوانید:

«جلسه‌ی هیأت بررسی و نگارش خط گیلکی با حضور آقایان… (توجه بفرمایید فقط آقایان!) در تالار نشست پژوهشکده‌ی گیلان شناسی برگزار شد و روی مباحث زبان گیلکی و چگونگی نگارش آن بحث و گفتگو شد و نهایتاٌ تصمیم گرفته شد، برای نگارش الف ملفوظ و کوتاه چگونه نوشته شود و هم چنین روی علایم گذاری در لهجه ها و اصوات و صامت ها بحث شد»

خب! مدیریت پژهشکده باید پاسخگو باشد چرا باید متن ارائه شده از دستور کار هیاتی علمی منتسب به دانشگاه! که کار تخصصی‌اش زبان و ادبیات است و قرار است خط گیلکی را به سامان کند، این متن مغشوش و ناموزون و پر از اغلاط نگارشی باشد و بعد از گذشت چند روز همچنان باشد و کسی برای اصلاحش اقدام نکند؟ این که دیگر ربطی به بودجه و نیروی انسانی و محدویت‌های سخت افزاری و نرم افزاری که جناب رنجبر در متن گفتگو به آن اشاره کرد ندارد! دارد؟

و اما برابر آن چه وبسایت پژوهشکده به ما نشان می‌دهد، دیگر فعالیت‌های امسال (۱۴۰۲) مجموعه منحصر است به این موارد:

معرفی ۶ کتاب منتشر شده در سالهای ۹۳، ۹۱، ۷۷، ۷۴ ،۷۸ و ۶۳ که عمدتا توسط ناشرین خصوصی به طبع در آمده اند و پژوهشکده نقشی چه در مراحل تحقیق و چه در امر تدوین و نشرشان نداشته. و مکتوبات خود پژوهشکده؟ گویی هیچ!

این مرکز، در اردیبهشت امسال میزبان همایشی هم بوده با عنوان دیپلماسی شهری کیاشهر! که فاقد رویکرد پژوهشی‌ست و بیشتر در حوزه‌ی برندسازی و… است که چندان سنخیتی اقلاً با اهداف موضوعه از سوی مدیریت پژوهشکده در این مصاحبه ندارد.

نکته این که تا یک سال (بهار ۱۴۰۱) هیچ خبری از همایش و نشست و پژوهش و…. در وبسایت پژوهشکده نیست و گوی مجموعه یک سال کامل را در سکوت مطلق گذرانده است!

بعد هم (در بهار سال ۱۴۰۱) جز کارگاه دو روزه‌ی مجازی رشت شناسی و نشست تخصصی شهر خلاق، میزبان برنامه‌های عجبیی بوده همچون دو برنامه‌ی شاهنامه خوانی و نقالی، و روز بزرگداشت فردوسی، که معلوم نیست با توجه به ادعای مدیریت پژوهشکده در تغییر رویکردها و تخصصی شدن فعالیت‌ها، چه ربطی به گیلان و گیلان پژوهی دارند!

از فعالیت های سال ۱۴۰۰ هم البته که هیچ اطلاعی در وب سایت نیامده که خب! می شود آن را به حساب دوران همه گیری کرونا گذاشت و گذشت.

حالا معطوف به عملکرد پژوهشکده، با توجه به موارد پیش گفته مساله از دو حال خارج نیست: یا فعالیت های دو ساله‌ی اخیر پژوهشکده همین هاست که در وبسایت آمده که اصلاً قابل دفاع نیست. و اگر ماجرا جز این است و اما در پایگاه رسانه‌ایش نیامده که عذر بدتر از گناه است و بلاخره کسی باید توضیح بدهد چرا؟

و اما باز شرح وظایف!

گویی «تأسیس و راه اندازی شرکت‌های دانش‌ بنیان در حوزه‌های تخصصی فعالیت پژوهشکده با توجه به نیاز کشور و فعالیت‌های مرتبط» هم از دیگر وظایف سازمانی پژوهشکده است.

جدای از تصویر ناخوشایندی که عبارت «شرکت دانش بنیان» به واسطه‌ی عملکرد ناموثر مجموعه‌هایی تحت این عنوان در اذهان متبادر می‌کند، آیا کسی می‌داند که تا امروز کدام شرکتها با دستور کاری این چنین، توسط پژوهشکده بنیان گذاشته شده و عمکردشان در حوزه‌ی سرزمینی گیلان تا امروز چه بوده؟ البته که در این مورد هم در وبسایت پژوهشکده خبری نیست که نیست.

و دیگر؟ خبرنگارِ مرور جایی از سرپرست پژوهشکده در خصوص فاصلۀ بین چارت پژوهشکده و اتفاقاتی که در جامعه  روی می‎دهد می‌پرسد و از چرایی عدم پیشبرد مطلوب کارها از سوی پژوهشکده (مثلا در حوزه‌ی محیط زیست)

پاسخ ایشان اما به این پرسش جالب است.

دکتر رنجبر اظهار داشتند:«ما در پژوهشکده گیلان‎شناسی، نماینده و یک شاخه‌ای از دانشگاه گیلان هستیم… فرض کنید یک سازمانی بخواهد مساله‌ی محیط زیست را با ما مطرح کند، ما این را با گروه محیط زیست دانشگاه گیلان مطرح می‌کنیم. یعنی گروه محیط زیست را وارد این عرصه می‌کنیم و آنها نظر تخصصی خودشان را می‌دهند… پژوهشکدۀ گیلان شناسی با این مواردی که گفتم شأن و توان این را ندارد که در مورد این مسئله یعنی محیط زیست بررسی کند…»

خب! واقعیت این است که برخلاف نظر جناب دکتر، در شرح وظایف پژوهشکده مسئولیتی فراتر از امر تسهیل گری یا واسطه گری بین نهاد پژوهشگر و سازمان ها یا نهادهای اجراییِ مخاطب یا متقاضی امر پژوهش و فراورده هایش، برای مدیریت مرکز تعریف شده است.

مثلاً در بند دوم شرح وظایف از شناسایی و نیازسنجی اولویت‌های پژوهشی دستگاه‌های اجرایی در استان،‌ منطقه و کشور صحبت به میان آمده.

یا دربند ۴ به وظیفه‌ی کاربردی نمودن نتایج پژوهش ها به واسطه تشکیل هسته‌های مطالعاتی، پژوهشی مشترک با دستگاه‌های اجرایی بر اساس نیازسنجی پژوهشی دستگاه‌ها اشاره شده که مسئولیتش مستقیماً بر دوش پژوهشکده است. در واقع این طور که بر می‌آید، این پژوهشکده است که باید ضرورت پژوهش حول موضوعی را تشخیص دهد، و هم خودش پیشنهاد دهنده  باشد و هم کوشش کند تا نهاد مربوطه برای اقدام به پژوهش و هم تمکین به نتایج آن مجاب شود.

چرا و چگونه می‌شود خروجی کار پژوهشکده‌ی منتسب به یک نهاد حاکمیتی همچون دانشگاه، با آن سطح از دسترس و امکانات، از یک انتشارات خصوصی یا یک مجله که با بودجه‌ی محدود فردی اداره می‌شود کمتر و کم اثرتر  باشد؟

در جایی دیگر از مصاحبه هم بحث فقدان بودجه به میان آمد و این که پژوهشکده بودجه‌ی مشخص و معناداری ندارد و منابع مالی‌اش حاصل تلاش و ارتباط با سازمان‌ها و نهادهای دیگر است. ضمن این که تاکید شد که سطح پژوهش‌ها فراتر از بودجه‌های استان است. یعنی مکفی نیست و پس از انجام بخشی از پژوهش الباقی آن به دلیل کسری بودجه راکد می‌ماند!

این هم درست! اما این جا پرسشی هم در میان است و آن این که آیا پژوهشکده رابطه‌ی درست و موثر و پیوسته و هدفمندی با پژوهشگران و صاحبان نظر حوزه‍‌ی گیلان شناسی، برقرار کرده که از ظرفیت‌های آنها در امر پژوهش استفاده کند. می‌دانیم که در سنوات گذشته بسیاری از پژوهش‌هایی که در گیلان و با محوریت گیلان آغاز شده و انجام گرفته و به ویژه در قالب کتاب منتشر شده، نه از سوی نهادهای مسئول دولتی یا حاکمیتی که در بخش خصوصی و بسیاری موارد به صورت فردی و با بودجه‌های محدود شخصی اتفاق افتاده.

حالا سوالی که پیش می‌آید این است که چرا و چگونه می‌شود خروجی کار پژوهشکده‌ی منتسب به یک نهاد حاکمیتی همچون دانشگاه، با آن سطح از دسترس و امکانات، از یک انتشارات خصوصی یا یک مجله که با بودجه‌ی محدود فردی اداره می‌شود کمتر و کم اثرتر  باشد؟

مورد دیگری هم هست که فکر می کنم در پایان این مقال ضروری است به آن اشاره‌ای بشود.

جایی پس از آن که ایشان از کم شدن باور به پژوهش در علوم انسانی در کشور و گیلان، انتقاد می‌کند، در خصوص ایده‌ها و سیاستگذاری‌های کلان پژوهشکده و برنامه‌های آینده اش مورد سوال واقع می‌شود، با این پرسش که آیا می‌خواهند همین وضعیت را ادامه بدهند؟

ایشان در پاسخ به این پرسش ها، به یکباره تغییر موضع می دهند و حرف از رونق پژوهش در ۴۰ سال گذشته و امیدواری به آینده می‌زنند و ضعفهای امروز در حوزه‌ی پژوهش را هم نه مساله‌ای داخلی که مشکلی فرامرزی و معطوف به اقتصاد جهانی تصویر می‌کنند!

ایشان مدعی اند مدیران و مجریان استانی و ملی چون همگی تحصیلات دانشگاهی دارند واقف به اهمیت موضوع پژوهش اند منتها در شرایط فعلی ناچار به اولویت سنجی شده اند! در واقع به زعم ایشان مسئولان ارشد که تصمیم گیر و تصمیم سازند در این مورد به خصوص مبرای از اتهام اهمال کاری یا سوء مدیریت اند. مساله جایی دیگر است. کجاست؟ پیدا کنید پرتقال فروش را!

البته که واضح است ایشان این جا در پاسخ به سوال خبرنگار، تعارف کرده اند و عافیت طلبیده اند و مصلحت اندیشیده اند. وگرنه کیست که نداند در این کشور رابطه‌ی دانش و پژوهش با مدیریت کلان چیست و چگونه است!

و جایی که تعارف و مصلحت برآن پا می گذارد، اساساً پژوهش از معنا تهی می شود…نمی شود؟…

1 نظر
  1. مسعود می گوید

    والاه
    چه هرض کنم؟
    ایکاش بررسی میکردید ردیفهای بودجه پژوهشی این به اصطلاح پژوهشگده و این به اصطلاح آقای “دکتر”در چه زمینه هایی هزینه شده.
    بودجه نداریم چیه آقا این حرفها گدومه؟؟
    از متن مستدل نویسنده یادداشت هم تشکر می کنم

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.