ما از کودک ِ کار بودن بیزاریم

گزارش یک جشن با کودکانی که فراموش شده‌اند و غم نان دارند

0 154

روز جهانی مبارزه با کار کودکان هر ساله در ۱۲ ژوئن (۲۲ خرداد) برگزار می‌شود و هدف آن تقویت جنبش جهانی بر ضد کار کودکان است.

در جهان، تعداد زیادی از کودکان در مشاغل  غیر رسمی  به کار مشغولند. از کار در مشاغل خانگی گرفته تا کار در خیابان و کارگاههای زیر زمینی که به شدت از سوی کارفرما تحت استثمار و خشونت قرار می گیرند. موارد اذیت و آزار کودکان کار واقعیت تلخی است که متأسفانه رواج فراوان دارد.

سازمان بین المللی کار اولین روز جهانی مبارزه با کار کودکان را در سال ۲۰۰۲ به عنوان راهی برای برجسته کردن وضعیت اسفناک این کودکان بنیان گذاری کرد. این روز که در ۱۲ ژوئن برگزار می‌شود، فرصتی را برای جلب حمایت بیشتر دولت ها و شرکای اجتماعی سازمان بین المللی کار، جامعه مدنی و دیگران، از جمله مدارس، گروه های جوانان و زنان و همچنین رسانه ها، در مبارزه علیه کار کودکان فراهم می‌کند.

طبق آمارهای رسمی ارایه شده از سوی سازمان بهزیستی ، در گیلان ۱۱۳ کودک کار شناسایی شده‌اند و در مراکز مختلف حمایتی و آموزشی، تحت آموزش مهارتهای اجتماعی و شغلی قرار می‌گیرند. درعین حال خانواده‌های آنها نیز با حمایت مددجویان این مرکز در مسیر توانمند سازی سوق داده می‌شوند.

هم زمان با روز جهانی منع کار کودکان، جشنی با همت مرکز حمایتی آموزشی کودک و خانواده در رشت برگزار شد. حدود ۷۰ کودک کار سابق  و جدید به همراه خانواده‌شان، ساعاتی شاد و فرح بخش را به شکرانه دوری از خیابان و آسیبهای اجتماعی سپری کردند. کودکانی که پیش از این برای غم نان در خیابانهای شهر در معرض انواع  آسیبهای اجتماعی و خشونت قرار داشتند، اکنون با شادی و نشاط وصف ناپذیری در جشن توانمند سازی خود شرکت کردند . کودکانی که آرزوهایشان کوچک بود و نیازمند کمک‌های خیرین و دستان پرمهر مردم یاری‌رسان.  اگر چه سازمانهایی چون بهزیستی تلاش خود را برای بهبود ساماندهی این کودکان انجام می‌دهند اما ساماندهی و توجه به این قشر غفلت نهادهای دیگر همپای بهزیستی را نشان می‌دهد.

مددکاران اینجا به خانواده من خیلی کمک کردند و علاوه بر اینکه به درس من کمک می‌کنند برای خانه ما یخچال هم خریدند و الان خوشحالم که دیگر مجبور به فروش دستمال کاغذی در خیابان نیستم.

صحبت و گفتگو با این کودکان طبق قانون بهزیستی بدون مجوز امکان پذیر نیست اما با کمک های مددکار مرکز حمایتی و آموزشی کودکان کار رشت توانستیم با دو تن از آنها گفتگویی کوتاه داشته باشیم.

دیگر علاقه ای برای بازگشت به خیابان ندارم

 «امین» ۱۲ ساله که از سال گذشته وارد این مرکز شده به مرور می‌گوید: من از ۸ سالگی در خیابانهای رشت دستمال کاغذی فروختم و خیلی هم برای درسم اذیت شدم. ولی ورود به این مرکز برای من خیلی خوب شده و الان با خیال راحت می‌توانم درسم را ادامه بدهم.

 او ادامه می‌دهد: مددکاران اینجا به خانواده من خیلی کمک کردند و علاوه بر اینکه به درس من کمک می‌کنند برای خانه ما یخچال هم خریدند و الان خوشحالم که دیگر مجبور به فروش دستمال کاغذی در خیابان نیستم.

دیدگاهی وجود دارد که گمان می‌کنند کودکان کار، خیابانی و عضو باندهای بزهکار هستند. درحالیکه صد درصد این بچه ها دارای خانواده و فقط برای کار و کمک خرجی خانواده در خیابان حضور دارند.

از امین که امسال وارد کلاس هفتم می‌شود از آینده و رویای شغلی‌اش می پرسم که در پاسخ می‌گوید: نمی‌دانم فعلا باید درسم را بخوانم. ولی این را می‌دانم که دیگر هیچ علاقه ای برای بازگشت به خیابان و فروش دستمال ندارم. دوست دارم مانند بقیه کودکان زندگی کنم و از کودک کار بودن خسته و بیزارم.

دوست دارم دینم را به این مرکز با کمک به کودکان کار ادا کنم

 «محمد» ۱۸ ساله که به تازگی از این مرکز خداحافظی کرده از ۱۰ سالگی برای کار وارد خیابانهای رشت شد.

 او که به تازگی در رشته بنایی ساختمان دارای مهارتهای شغلی شده از دلایل ورود خود به خیابان و کار در اوان نوجوانی به مرور می‌گوید: از ده سالگی به دلیل شرایط  اقتصادی نامناسب خانواده  شروع به کار کردم. از دستفروشی و پهن کردن بساط مختلف گرفته تا بنایی، گچکاری و کفاشی و.. هر کاری که فکرش را بکنید انجام دادم ودر حال حاضر هم در کار نمای ساختمانی هستم.

او با تاکید به نیاز خانواده به درآمدش ادامه می‌دهد: وضع مالی خوبی داشتیم که به دلایلی با مشکل مالی مواجه شدیم و پدرم دیگر قادر به تامین نیازهای خانواده نبود. به این دلیل برای تامین نیازهای خودم تصمیم به کار گرفتم و هم  اینکه کمک خرجی برای خانواده باشم.

این موضوع باعث شد علیرغم دریافت دیپلم و قبولی در دانشگاه نتوانم به تحصیلات تکمیلی ادامه بدهم و مجبور شدم به کار برگردم.

محمد با اشاره به تلاشهای این مرکز برای توانمند سازی شغلی اش و برای قدردانی از آنها علاقمند به کمک به کودکان کار رشت است می‌گوید: استعداد شغلی‌ام توسط مددجویان اینجا کشف شد، به این دلیل دوست دارم تجربیات و مهارتهای خودم را به بچه‌های کار منتقل کنم. در واقع الان به جایگاهی در شغلم دست پیدا کردم که علاقمندم برای ادای دینم برای کمک و انتقال تجربیاتم در کنارشان باشم.

از او درباره آسیبهای اجتماعی که در خیابان، کودکان کار را تهدید می‌کند می‌پرسم که پاسخ می‌دهد: متاسفانه دیدگاهی وجود دارد که گمان می‌کنند کودکان کار، خیابانی و عضو باندهای بزهکار هستند. در حالیکه صد درصد این بچه‌ها دارای خانواده و فقط برای کار و کمک خرجی خانواده در خیابان حضور دارند. اما یک سری افراد با توهین و بی‌احترامی بچه ها را اذیت می‌کنند. حتی بارها شده نیروی انتظامی بچه‌های هم نسل ما را بازداشت و در کلانتری مورد ضرب و شتم شدید قرار داده بدون اینکه این کودک عمل مجرمانه‌ای انجام داده باشد و فقط جرمش کار و حضور در خیابان بود. در حق این بچه‌ها ظلم زیادی می‌شود.

کودکان کار از کودک خیابانی جداست

در حالیکه این کودک کار سابق به تمایز کودکان کار از کودکان خیابانی تاکید دارد،«هامون شاد» مددکار مرکز حمایتی آموزشی کودکان کار رشت  نیز با بیان اینکه باید مقوله کودک کار را از کودکان خیابانی جدا بدانیم از تعداد محدود این کودکان در خیابانهای رشت خبر می‌دهد و می‌گوید: طبق تعاریف موجود، کودکان کار دارای خانواده و سرپناه هستند که شب را در خیابانها سپری نمی‌کنند. اما کودکان خیابانی، کار و زندگی شان در خیابان بوده و متاسفانه از خانواده توانمند و حمایتگری برخوردار نیستند. این کودکان در معرض انواع آسیبها و خشونت ها قرار دارند.

این مددکار اجتماعی که از سال ۹۳ فعالیت خود را در مرکز حمایتی و آموزشی کودکان کار رشت آغاز کرده از عدم حمایت دستگاه های مسوول برای توانمند سازی و حمایتهای مختلف از کودکان کار گله مند است و به مرور می‌گوید: طبق قانون ۱۸ نهاد در قبال حمایتهای مختلف از این کودکان موظف هستند و هر کدام وظایفی دارند. متاسفانه به جز بهزیستی و شهرداری  مابقی دستگاهها یا هیچ حمایتی نمی کنند و یا به صورت موردی عمل حمایتی دارند.

ارایه آموزشهای کمک درسی، روانشناسی و مددکاری، تامین برنامه های اوقات فراغت و کتابخوانی و کسب مهارتهای فنی و حرفه ای و برپایی تمرینات ورزشی به ویژه فوتبال از جمله خدمات این مرکز به کودکان کار است.

سال ۱۴۰۱ در رشته کتابخوانی از بین ۲۷ هزار باشگاه کتابخوانی تیم برگزیده کشور شناخته شدیم اما به غیر از بهزیستی که نهادی موظف است از سوی دستگاههای دیگر هیچ اعتنایی به موفقیت کودکان کار استان نشد. این درحالیست که گیلان دایه دار فرهنگ کشور است .

کمک های خیرخواهانه خود موجب تقویت حضور این بچه های در خیابان نباشند. متاسفانه در اغلب موارد پاداش های خیابانی مردم عامل بازگشت این کودکان به کار در خیابان است.

یکی ازافتخارات ما در این مرکز کمک به سلامت کودکان و خارج شدن از چرخه کودک کار است. با قاطعیت می‌گویم بسیاری از بچه هایی که وارد این مرکز شدند در سلامت کامل و بدور از انواع آسیبها و اعتیاد به سن ۱۸ سالگی رسیدند و با مهارتهای فنی حرفه‌ای که کسب کردند وارد جامعه شدند.

به جز بهزیستی که حمایتهایی را در قالب کمک اشتغالزایی هر ساله برای توانمند سازی این کودکان و خانواده‌های آنها در نظر می‌گیرد هیچگونه تسهیلاتی از سوی بانکها به این کودکان و خانواده های آنها ارایه نشده. بعد از بهزیستی، شهرداری و شورای شهردر مباحث تامین ساختمان و تجهیزات  به ما کمک کردند.خیرین گیلانی نباشند کارمان خیلی سخت می شود اما شاید خیلی ها اطلاعاتی در مورد کودکان کار ندارند.

مهارتهای اجتماعی ده گانه توسط کارشناسان تخصصی مرکز حمایتی به این کودکان ارایه می‌شود.

یک مساله بسیار مهم در خصوص کمک به این کودکان اینست که از مردم تقاضا داریم با کمک‌های خیرخواهانه خود موجب تقویت حضور این بچه‌های در خیابان نباشند. متاسفانه در اغلب موارد پاداش های خیابانی مردم عامل بازگشت این کودکان به کار در خیابان است. بهترین اقدام حمایتی نیازسنجی مراکزی هست که به این کودکان خدمات مختلف می‌رسانند و در واقع کودکان برای گرفتن خدمت باید به این مراکز معرفی شوند.

ماهیت اصلی مرکز حمایت و توانمند سازی کودکان است. موفقیت ما زمانی رخ می‌دهد که این حمایتها با نگاه اجتماعی و اشتغالزایی برای کودک و خانواده باشد.

سابقا نگاه مجرمانه و بزهکارانه پلیس به این کودکان، آسیب شدیدی به آنها وارد می‌کرد. با توجه به نگاه حمایتی بهزیستی به این کودکان، برخوردها و نگاه بزهکارانه به این کودکان موجب می‌شود در روند خدمات رسانی ما اختلال ایجاد شود.همه سازمانهای موظف در امر ساماندهی باید با نگاه مرجعیتی بهزیستی پیش بروند چون آنها با کودکان زندگی می‌کنند .

 ۹۵ درصد این کودکان در حاشیه شهر و محلات فقیر نشین رشت به همراه خانواده‌هایشان ساکن هستند که از کمترین امکانات خدمات شهری و فرهنگی برخودار است. در محلاتی که پتانسیل وقوع آسبهای اجتماعی در آنها بالاست. ما قادر به تغییر محل سکونت آنها نیستیم اما با فراهم کردن امکانات ورزشی و فرهنگی موفق شدیم در طول شبانه روز آنها را برای ساعاتی از محلات آسیب پذیر دور نگاه داریم. فاصله گرفتن این کودکان از این محلات در توانمند سازی و دورماندن از انواع آسیبهای اجتماعی موثر بود.

کودکان کار بنا به شرایط اقتصادی خانواده از خیابان حذف نمی‌شوند اما اگر این کودکان مورد حمایت و آموزش قرار نگیرند به سمت کارگاههای زیر زمینی هدایت می‌شوند که به شدت تحت آسیبهای جسمی و روحی کارفرمایان قرار می‌گیرند. برای این بچه ها زمینه برای سوق به مسیرهای انحرافی وجود دارد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.