آرشیو برچسب

رئالیسم جادویی

به دنبال “ردِ گُم”

از نظر من کتابی خوب است که  در همان صفحات نخستین، مخاطبش را مهیای سفر کند. جایی دور از چهار دیواری‌های خانه و مناظر هزاربار دیده شده. کتاب‌ خوب مخاطب را از روی کاناپه، تخت، گوشهِ باغچه یا پای اجاق‌گاز بر می‌دارد و در مسیری قرار می‌دهد که هیچ آشنا نیست و هیجان کشف تمام زوایای این ناشناخته را در خونش جاری می‌کند‌.  سفری بی‌چمدان و توشه، با دستانی آویزان، اما برگشتی پرشکوه، به همراهِ ذهنی پر از دانسته‌ها و خاطری غرق در اوقات خوش. "ردِ گُم" به قلم "آله‌خو کارپانتیه" ماجرای یک سفرِ پرهیجان و نفس‌گیر است. سفری نه به سوی آینده یا…

دلهره‌ی آشکار صورت‌های دور از هم

اخیراً خبرِ فراگیرشدنِ کرونا ویروس، روالِ زندگی‌‌مان را تحت تاثیر قرار داده است، در چنین شرایطی ما با یافتن همگونی برای گریز از انفراد، انزوا یا تنهایی دچار شده‌مان، با تصاویر و نقاشی‌ها بیشتر مانوس شدیم، از مرورِ عکس‌ها به عنوان بخشی از خاطرات تا ترجمۀ وضعیت با آثارِ هنری. آیا در خانه‌هایمان نشسته‌ایم و سراسر به شخصیت‌های نقاشی‌های «ادوارد هاپر» بدل شدیم یا به روال همیشه در فضای قاعده و بی‌قاعدگی شهر این‌بار ناگزیر قدم زدیم و با تشدد منظره‌ای از توصیفِ جدایی از نگاه «جرج توکر» را تجربه کردیم؟ سعی کردم از شباهت این نقاشی…