بازگشت به روزهای سیاه

گیلان در بحران کرونای دلتا

0 414

۱۷ ماه پس از روزهای سیاه گیلان در اسفند ۹۸، حالا باز هم مرداب مرگ، آدم‌ها را دستچین می‌کند و بعد از آن‌که ریه‌هایشان را سفید کرد و جایی در آرامستان باغ رضوان رشت برایشان خالی کرد، آن‌ها را تبدیل به یک عدد می‌کند.

اعدادی که حالا بیش از یک سال است هر روز اعلام می‌شوند و پشت گِردی یا دندانه‌های هر کدام، آدم‌هایی به سوگ نشسته‌اند که حالا دیگر منتظر عزیزانشان نیستند.

آمارها می‌گویند موج پنجم بیماری کرونا این بار با شیوع گونه‌ی دلتای آن آغاز شده است. گونه‌ای که می‌تواند ظرف سه روز یک انسان را به یک عدد تبدیل کرده و چند انسان دیگر را در سوگ آن عدد عزادار کند.

در اسفند ۹۸ زمانی‌که استان گیلان بعد از استان قم به‌عنوان دومین استان بحرانی کشور معرفی شد، وزیر بهداشت دو نماینده‌ی تام‌الاختیار را به نیابت از خود برای کنترل اوضاع گیلان به این‌جا فرستاد. بحرانی که همگی گمان می‌کردیم تا کمتر از شش ماه بعد جمع خواهد شد و می‌توانیم به روزهای عادی زندگی بازگردیم. اما چنین اتفاقی نیفتاد!

در یک سال و پنج ماه گذشته تقریبا هر سه الی چهار ماه، استان گیلان سیبل تیر بی‌مدیریتی‌هایی بوده است که هر بار یک ایده‌ی شکست‌خورده را با توهم پیروزی اجرا کرده است. حاکمیت چندگانه‌ی کنترل بحران که پس از بحرانی‌شدن اوضاع در استان‌های مرکزی، برای کنترل کرونا در آن‌جا راهی جز تعطیلی چند روزه به ذهنش نمی‌رسید، هر بار در استان‌های شمالی به خودش گل به‌خودی می‌زند تا همیشه دو گل از خود عقب باشد.

تلاش‌ها برای کشف منشا شیوع انفجاری کرونا در گیلان هم به جایی نرسید و سیاست‌گذاران ترجیح دادند گدازه‌های ویروس کرونا، خاموش‌نشده باقی بماند اما کسی را مقصر امر معرفی نکنند.

در همان روزها زمزمه‌هایی از آغاز کرونا از منطقه‌آزاد انزلی به‌گوش می‌رسید اما هرگز تایید نشد. هرچند سعید نمکی، وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی بعدها اقرار کرد منشا کرونا در قم و گیلان یکسان نبوده است.

حاکمیت چندگانه؛ جهد با چاشنی جهل

در یک سال و پنج ماه گذشته تقریبا هر سه الی چهار ماه، استان گیلان سیبل تیر بی‌مدیریتی‌هایی بوده است که هر بار یک ایده‌ی شکست‌خورده را با توهم پیروزی اجرا کرده است. حاکمیت چندگانه‌ی کنترل بحران که پس از بحرانی‌شدن اوضاع در استان‌های مرکزی، برای کنترل کرونا در آن‌جا راهی جز تعطیلی چند روزه به ذهنش نمی‌رسید، هر بار در استان‌های شمالی به خودش گل به‌خودی می‌زند تا همیشه دو گل از خود عقب باشد.

درواقع حاکمیت بحران، جهدی را که در استان‌های مرکزی صرف جمع‌کردن و کنترل کرونا می‌کند، با جهلش در استان‌های شمالی معاوضه می‌کند و فقط تمرکز ویروس را از نقطه‌ای به نقطه‌ی دیگر انتقال می‌دهد.

شاید هم تمارض به جهل

 در ادبیات فارسی زمانی که شاعر یا نویسنده در انجام عملی در شعر خود، تمارض به ندانستن کند، آرایه‌ای ادبی پدید می‌آید که به تجاهل‌العارف معروف است. حکایت این روزهای مسئولان استانی و کشوری هم که در پنج موج گذشته به اندازه‌ی کافی وقت برای آزمودن راهکارهایشان داشته‌اند، به همین آرایه‌ی ادبی می‌ماند؛ آن‌ها پایتخت کشور با بیشترین میزان مهاجران را تعطیل می‌کنند و در جاده‌های منتهی به استان‌های اطراف کمین می‌کنند تا خاطیان از قرنطینه‌ی پایتخت را جریمه کنند.

آن‌ها می‌دانند که تعطیلی یک ناحیه از کشور زمانی که منجر به ازدحام ناحیه‌ای دیگر شود، هر بار جاده‌ها را پر و خالی می‌کند اما به دلیل آنکه جریمه‌های وضع‌شده می‌تواند هر بار عاید مالی زیادی برای دستگاه اجرایی به همراه داشته باشد، حاکمیت چندگانه از تجاهل‌العارف خود دست بر نمی‌دارد.

تمارض به این جهل و تلاش برای ادامه‌دارکردن آن زمانی که می‌توان مردم را مسئول سیاست‌ورزی نادرست دانست، هزینه‌ای برای سیاست‌گذار نمی‌تراشد و او را در پیله‌ی امنی که برای خود بافته است، محفوظ نگه می‌دارد.

جای خالی واکسن

عملکرد ۱۷ ماه وزارت بهداشت و واحدهای استانی تحت امرش بیش از هر زمان دیگری به وجود نوعی عمد در پس تعلل برای خرید واکسن دامن زده است.

ماه‌هاست که در همه‌ی کشورهای درگیر کرونا ثابت شده که تنها راهکار عملی برای مقابله با این اپیدمی، واکسیناسیون گسترده است اما مسئولان وزارت بهداشت و اعضای ستاد ملی مقابله با کرونا همچنان معتقدند مردم پروتکل‌ها را رعایت نمی‌کنند.

۱۷ ماه زیست در یک بحران بهداشتی که بی‌شک عقبات فرهنگی – اجتماعی نیز به‌دنبال خواهد داشت، هر جامعه‌ای را کلافه خواهد کرد و در شرایطی که بحران اقتصادی حاکم بر کشور امکان رعایت پروتکل‌های بهداشتی را برای بخش زیادی از جامعه غیرممکن کرده است، سیاست‌گذار باید بسیار پرت از قائله باشد که گمان کند انفجار ویروس تنها و تنها در اثر شلوغی خیابان‌ها است.

سیاست‌گذاران بیش از یک سال است که ممنوعیت تردد شبانه وضع کرده‌اند اما تاکنون هیچ آماری از موفقیت این طرح در کاهش شیوع کرونا منتشر نشده است. اقتصاد زخمی ایران در شرایطی که به‌سختی روی پاهای لنگش راه می‌رود، نتوانسته به حمایت‌های مالی دولت نیز دل‌خوش باشد. بازارها، جاده‌ها، مشاغل پرخطر و خیابان‌ها به حال خود رها شده‌اند اما سیاستگذار به جریمه‌های حاصل از منع تردد دل بسته است و از وقوع هر موج جدید غافلگیر می‌شود.

ترسی به نام کد بحران

در هفته‌ی گذشته و به‌دنبال انتشار اخبار و تصاویری از اصلی‌ترین مرکز درمانی بستری بیماران مبتلا به کرونا، از اختصاص کد بحران به بیمارستان رازی رشت سخن به میان آمد. بر این اساس زمانی که یک مرکز درمانی کد بحران دریافت کند باید به‌سرعت تمام بیماران بستری به‌جز بیماران مبتلا به یک بیماری خاص از بیمارستان خارج شده و تمام بخش‌های بیمارستان به آن بیماری اختصاص پیدا کند.

وضعیتی که نشان می‌دهد کرونا بار دیگر درحال تیزکردن پنجه‌های تیز خود است تا هم علاف مرگش را سفت‌تر بگیرد و هم حاکمیت چندگانه را در بی‌مدیریتی ذاتی‌اش، غافلگیر باقی بگذارد.

مرور در تلاش بود تا برای مشخص‌کردن شدت بحران و اطلاع از بیماران بستری‌شده‌ی کرونا در مراکز درمانی استان با دکتر انوش دهنادی‌مقدم، سرپرست معاونت بهداشتی دانشگاه علوم‌پزشکی گیلان گفت‌وگو کند اما این مسئول دولتی پاسخگو نبود.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.