عصاره خوش خط و خالِ اقتصاد دستوری

0 214

بابک سهرابی- مدیر عامل استارتاپی جاجیگا/

تماشای مناظره ۲ ساعته با موضوع لیبرالیسم اقتصادی چندان سخت نبود، حتی قطع و وصل اینترنت لاغرِ دولتی به لطف و تدبیر یوتیوب وطنی هم قابل تحمل شده بود، مثل بسیاری از امور دیگر که دولت سال هاست به کوتاهی قد خود بر تن ما مردم بریده و تحمل کردیم، ولی تحمل سخنان فردی که عصاره خوش خط و خالی از همین اقتصاد دستوری ست و همچون کاریکاتور یک فیلسوف اقتصادی، باسن مبارک را بر زمین لندن محکم می کند و اقتصاد در حال فروپاشی ایران را لیبرال می داند و راه نجات آن را در چین شدن می بیند، برای من سخت بود. فردی که یا ایران و لندن و چین را نمی شناسد یا  نفع  او در این نشناختن است!

از دیگر سو، روشنگری در این موضوع بعد از چهل و اندی سال حکمرانی که عمدتا براساس اندیشه های چپ که در قانون اساسی نیز ریشه دوانده بوده و همچون اکثر حکومت های مشابه در تاریخ معاصر، اقتصاد ایران را به یک اقتصاد ضعیف و شکننده تبدیل کرده از واجبات است، کاری که به نظر می رسد موسی غنی نژاد در دو مناظره اخیر خود آن را هدف خود قرار داده است.

بدبختانه یا خوشبختانه، نتیجه و برآیند این اقتصاد دستوری و پر فساد در این چند دهه چنان ملموس است که دیگر  حتی نیازی به تحلیل و موشکافی آکادمیک هم احساس نمی شود. مردم کوچه و بازار هم این روزها تاثیر مداخله حکومت را در کیفیت نان بربری و کمیت تخم مرغ، در بی خاصیتی خروجی دانشگاه ها، در آرزوی محالِ خانه دار شدن زوج ها، در هیجان ملی برای خرید پراید چندصد میلیونی، در صف طولانی سفارت خانه ها برای مهاجرت جوان هایشان و با گوشت و پوست و خون خود لمس کرده اند.

واقعیت این است که، نقطه مقابل این اقتصاد دستوری،  «آزادی خواهی» اقتصادی است که  آقای آدام اسمیت آن را مساوی با تلاش و تبادل آزادانه برای تامین معیشت می داند، تلاشی که با شرط آزادانه بودنِ انتخاب، محکوم به بهینه شدن است. در چنین شرایطی است که در بستر زمان، تلاش ها لاجرم به پاسخ درست به نیازهای مردم می انجامد و اقتصاد رشد می کند و در قبال این رشد، ثروت و رفاه در طبقه متوسط شکل می گیرد. در این چرخه اقتصادی که آزادگی از خصوصیات آن است اداره جامعه نه به واسطه دستور از بالا و مهندسی اقتصادی و فرهنگی، بلکه از مسیر حکومت قانون انجام می شود و رانت و رابطه جایگاه خود را از دست می دهد و مهار فساد با حداقل هزینه و انرژی امکانپذیر می شود و در نهایت، بازار همچون اکوسیستمی پویا با ایجاد فرایندهای خود تنظیمی درمسیر رشد قرار می گیرد.

آیا این جملات حاصل رویای دیشب من است و نشانه ای از بی خوابی؟ خیر، من شخصا نتیجه کم رنگ بودن حضور دولت در اکوسیستم استارتاپی که در نتیجه نوظهور بودن و پیچیدگی این فضا  برای دولتی ها رخ داده را از نزدیک لمس کرده ام. اکوسیستمی کوچک که شاید قرار بود تنها دستاویزی برای پروپاگاندای دولتی باشد ولی به دست عده کوچکی از جوانان خودساخته به جوی کوچک و امیدآفرین برای بخشی از جامعه ایران تبدیل شده و اگر تلاش های سیستم بیمار دولتی که حال می کوشد هرآنچه ساخته شده است را به درد خود مبتلا کند ناکام بماند، امید است تا این جوی روزی دریا شود.

روایت دست آوردهای اکوسیستم استارتاپی ایران بماند برای فرصتی دیگر …

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.