متیو پری؛ یک سلبریتی ناکام

وقتی شهرت دیگر اقناع کننده نیست؛

0 301

مرگ متیو پری بازیگر شهیر امریکایی ـ کانادا در نبمه دوم سال ۲۰۲۳ میلادی برای میلیون ها مخاطب جهانی یکی از بهت برانگیزترین مرگ های سال گذشته در جهان سلیبریتی ها بود. همچنان در ایران نیز، کاربران پرشماری با واکنش های روزانه به مرگ و فقدان او،  غیبت او را در جهان رسانه ها، یکی از تکان دهنده ترین ضایعه های حوادث روزمره خود بر شمردند. واکنش هایی که حاکی از نفوذ پری و بازیگری او در متن زندگی ایرانیان می توان یکی از اعجاب انگیزترین واکنش های ایرانیان نسبت به یک سانحه یا مرگ قلمداد کرد.

مرگ غیرمترقبه پری در حالی روی داد که جامعه سینما دوست ایران، قبل و پس از آن، ستارگان و سینماگرانی چون کیومرث پوراحمد، فریماه فرجامیُ رضا حداد، آتیلا پسیانی، فردوس کاویانی، بیتا فرهی، پردیس افکاری، الهام شکیب، فخری خوروش، توران مهرزاد و پروانه معصومی را از دست داده بود و هیچکدام از اینان به رغم آنکه در متن و بطن جامعه ایران زیسته بودند و در قلب های میلیون ها ایرانی جای داشتند هیچکدام  در قامت  و اندازه های مرگ پری واکنش نشان ندادند. حتی مرگ خونین و رازآلود داریوش مهرجوش و وحیده محمدی فر در ماههای پیش از آن، اگرچه تا ماهها، بازتاب گسترده ای یافت اما واکنش ها بیشتر معطوف به نحوه مرگ او بود نه آثار جاودانه مهرجویی.

اینک با گذشت بیش از ۵ ماه از مرگ پری از حیث واکنش ها، می توان بازتاب ها به مرگ او را همسنگ مرگ فرامرز اصلانی ترانه ساز و آواز خوان شهیر ایرانی مقایسه کرد که مرگ او در روزهای اخیر بازتاب گسترده در فضای مجازی یافت.

دکتر سمانه کوهستانی که در سال های اخیر توجه خود را به موضوع و پژوهش هایی پیرامون سلیبرتی ها معطوف کرده چند و چون این مرگ و واکنش های آن را در جامعه ایران بررسی کرده است. او در این مقاله سعی کرده است به چیستی و چرایی آن بپردازد و تاحدی چرایی آن را معطوف به «خود واقعی» پری دانسته است.  عنصری که کمتر در سلبریتی های ایرانی می توان سراغ یافت.

چندلر پایان خوشی در سریال داشت و متیو پری نه! علاوه بر این، کلنجار رفتن با احساس دائمی ناکافی بودن این امکان را از او سلب کرده بود که بتواند از داشته‌های ارزشمند مادی‌اش لذت ببرد، داشته‌هایی که آرزوی هر کسی است: شهرت، ثروت، محبوبیت؛ توجهی که در کودکی تشنه‌ آن بود و در جستجوی آن خود را به آب‌وآتش می‌زد.

متیو پری کمدین و بازیگر آمریکایی-کانادایی در سال ۱۹۶۹ در ماساچوست متولد شد. پدر متیو بازیگر و مادرش روزنامه‌نگار و دستیار مطبوعاتی نخست‌وزیر سابق کانادا، پیر ترودو بود. متیو بازیگری را با نقشی کوتاه در درام تلویزیونی «رابرت-۲۴۰» در سال ۱۹۷۹ آغاز کرد. او سپس در سال ۱۹۹۴ برای نقش چندلر بینگ در سریال فرندز انتخاب شد و به شهرتی چشمگیر دست ‌یافت. گرچه اوج حضور هنری متیو پری در سریال فرندز بود و با این سریال به جهان معرفی شد، اما در سریال‌ها و فیلم‌های سینمایی دیگری نیز ازجمله «احمق‌ها حمله می‌کنند»، «تقریباً قهرمانان» و «همه ۹ یارد» بازی کرد که البته هیچ‌کدام به‌پای شخصیت چندلر بینگ و ایفای نقش جذاب و دوست‌داشتنی‌اش در فرندز نرسید.

متیو پری به‌خوبی به ما نشان می‌دهد که رنج‌ها و تروماهای کودکی تأثیرات ژرفی بر زندگی آتی افراد خواهند داشت، تا جایی که برخی از آن‌ها برای کاستن از درد و رنج ناشی از رهاشدگی، به افیون و الکل پناه می‌برند، تا کمی از دردهایشان بکاهند، گرچه در این کار موفق نمی‌شوند، درست مثل او.

متیو پری در کتابش با نام «دوستان، عاشقان و آن چیز بزرگ وحشتناک» بارها به این موضوع اشاره می‌کند که چندلر خودِ متیو است و او خود واقعی‌اش را در این سریال بازی کرده است، با این تفاوت که چندلر پایان خوشی در سریال داشت و متیو پری نه! علاوه بر این، کلنجار رفتن با احساس دائمی ناکافی بودن این امکان را از او سلب کرده بود که بتواند از داشته‌های ارزشمند مادی‌اش لذت ببرد، داشته‌هایی که آرزوی هر کسی است: شهرت، ثروت، محبوبیت و توجه؛ توجهی که در کودکی تشنه‌اش بود و در جستجوی آن خود را به آب‌وآتش می‌زد، اینک در اختیارش بود. بااین‌حال، همچنان ناراضی بود. او در کتابش که در اصل زندگی‌نامه اوست، با لحنی جسورانه از تمامی زوایای زندگی خویش سخن می‌گوید، از ناملایمات دوران کودکی تا ناکامی‌های عاطفی و به‌طور خاص دست‌وپنجه نرم کردن‌هایش با اعتیاد به الکل و مواد مخدر. متیو از خاطرات تلخ دوران کودکی‌اش شروع می‌کند، اینکه در پنج‌سالگی و در جریان جدایی پدر و مادرش، مدام بین این دو در رفت‌وآمد بود و در این رفت‌وبرگشت‌ها به همراه تابلویی که روی آن کلمه کودک بدون همراه نوشته شده بود، سفر می‌کرد. او در بخشی از کتاب در این خصوص می‌نویسد: «نداشتن والدین در آن پروازها یکی از چیزهایی است که باعث شده دائماً احساس رهاشدگی کند.» بدون همراه بودن در کودکی، احساس عدم رضایت و رنجی دائمی را برای او به ارمغان آورد و تا لحظه مرگ نیز همراهش بود. این برهه از زندگی متیو پری به‌خوبی به ما نشان می‌دهد که رنج‌ها و تروماهای کودکی تأثیرات ژرفی بر زندگی آتی افراد خواهند داشت، تا جایی که برخی از آن‌ها برای کاستن از درد و رنج ناشی از رهاشدگی، به افیون و الکل پناه می‌برند، تا کمی از دردهایشان بکاهند، گرچه در این کار موفق نمی‌شوند، درست مثل او.

متیو در زندگی عاطفی‌اش نیز با سرخوردگی‌های زیادی مواجه شده بود، او زمانی با مشهورترین ستاره زن سینمای جهان جولیا رابرتز قرار عاشقانه می‌گذاشت، اما به‌یک‌باره از او جدا شد، با این توجیه که جولیا برایش زیادی است و او مثل همیشه ناکافی.

متیو در زندگی عاطفی‌اش نیز با سرخوردگی‌های زیادی مواجه شده بود، او زمانی با مشهورترین ستاره زن سینمای جهان جولیا رابرتز قرار عاشقانه می‌گذاشت، اما به‌یک‌باره از او جدا شد، با این توجیه که جولیا برایش زیادی است و او مثل همیشه ناکافی. احساس ناکافی بودن در زندگی شخصی و اجتماعی شخص را دچار بی‌معنایی می‌کند، تا جایی که باوجود برخورداری از شایستگی، پیوسته احساس خودویرانگری و خودتحقیری را با خود به دوش می‌کشد و هیچ‌چیز و هیچ‌کس نمی‌تواند او را راضی کند. متیوی داستان ما حتی زمانی که به یکی از ستارگان بزرگ تلویزیونی در امریکا تبدیل شده بود، از احساس ناکافی بودن رنج می‌برد، ناکافی بودنی که از کودکی او ریشه می‌گرفت، او زمانی که نیاز به توجه داشت، پدر و مادرش که والدینی بی‌تجربه و به تعبیر خودش کودک-والد بودند، این توجه را از او سلب کرده بودند. ازاین‌رو، تا آخرین لحظات زندگی‌اش این نیاز برآورده نشده را با خود به دوش ‌کشید. شاید بتوان گفت یکی از نقاط اشتراک متیو با بسیاری از جوانان و نوجوانانی که طرفدار سریال فرندز و کاراکتر چندلر بینگ هستند، در این مسئله باشد، ترس از ناکافی بودن و طردشدگی. ترسی که امروزه در نسل جوان به‌وضوح قابل‌مشاهده است. ناگفته نماند که با رواج رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی، کسب شهرت و تائید به نیاز اصلی و مهم بسیاری از جوانان امروزی تبدیل شده است. آن‌ها گاه تأییدی را که از خانواده و جامعه دریافت نمی‌کنند، در بستر رسانه و پلتفرم‌های شبکه‌های اجتماعی می‌جویند.

 

همواره این باور وجود دارد که شهرت می‌تواند عطش تشنگی به توجه را فرونشاند، اما متیو پری در کتاب خویش اعتراف می‌کند که چنین پنداشتی سراسر اشتباهست. او صراحتاً دراین‌باره می‌نویسد: «روزی از خدا عاجزانه خواستم تا با من هر کاری خواست بکند، اما فقط مرا به فردی مشهور تبدیل کند. بعد از مدتی فهمیدم که شهرت هم پاسخگو نیست.» شهرت؛ آن محبوب گریزپا نیز توانایی پر کردن حفره‌های وجود متیو را نداشت. حفره‌های خالی وجود او ژرف‌تر از آن بودند که شهرت بتواند تمامی آن‌ها را پر کند. ستاره شدن همان چیزی بود که متیو در طلبش بود؛ اما دقیقاً همان چیزی نیز بود که دیگر به آن نیاز نداشت. چیزی که او به آن محتاج بود، احساس کافی بودن بود، اینکه احساس کند کم نیست.

یکی از تاریک‌ترین لحظات زندگی متیو پری درگیری با مواد مخدر و الکل بود. او نیمی از عمرش را در مراکز بازپروری گذراند و چندین بار به دلیل مصرف بیش‌ازحد مواد مخدر و الکل تا آستانه مرگ پیش رفت. متیو بارها و بارها تلاش کرد تا با ترک اعتیاد زندگی جدیدی را آغاز کند، اما بااین‌حال تا آخرین لحظات حیاتش با مشکلات روحی ناشی از اعتیاد دست‌به‌گریبان بود. والدینش زمانی که او کودکی بیش نبود از یکدیگر جدا شدند. اتفاقی که برای متیو آن‌چنان تلخ و ناخوشایند بود که از آن به‌عنوان جرقه آغازین گرایشش به اعتیاد یاد می‌کند. اعتیاد روح و تنش را به‌غایت آزار می‌داد، گرچه توان دل بریدن از آن را هم نداشت. اعتیاد رویدادی خودویرانگر برای او محسوب می‌شد. او بارها در کتابش می‌نویسد که برای رهایی از درد و چشیدن لذت واقعی زندگی و حس کافی بودن به مواد و الکل روی آورده است، اما چندی نمی‌گذرد که درمی‌یابد این خوشی و آرامش، کاذب است و آن چیزی نیست که در پی آن بوده است. او کسانی را که شرایطی مشابه او دارند، با این جملات مورد خطاب قرار می‌دهد و دلیل بازگویی خاطرات و دردهایش را چنین بیان می‌کند: «این‌ها را برای این نمی‌نویسم که برای من احساس تأسف کنید، این‌ها را برای این می‌نویسم که واقعیت دارند. برای آن‌کسانی که سردرگم مانده‌اند. می‌دانم که مثل خودم می‌دانند که باید ترک کنند، همۀ اطلاعات را هم دارند، تبعات کارشان را هم می‌دانند، اما باز هم نمی‌توانند. خواهران و برادران عزیزم، بدانید که تنها نیستید.»

طنز برای پری نوعی مکانیسم دفاعی محسوب می‌شود تا بتواند با دیگران ارتباط برقرار نماید. از این‌روست که مخاطبان سریال فرندز، چندلر را همچون دوستی صمیمی می‌دانستند و با او احساس قرابت می‌کردند.

در نهایت، متیو پری در روز ۲۸ اکتبر ۲۰۲۳ (۷ آبان ۱۴۰۲) درگذشت و این فرجام زندگی کمدینی بود که بی‌هیچ بهانه‌ای مخاطب را به خنده وامی‌داشت، اما خود هیچ‌گاه از خویش راضی نبود. پس از انتشار این خبر، بیش از ۲۶ هزار محتوا توسط ۱۵ هزار کاربر در شبکه اجتماعی ایکس توسط کاربران ایرانی منتشر شد (وب‌سایت تحلیلی لایف وب، ۱۴۰۲). طرفداران ایرانی این سریال خاطراتشان را از این سریال در شبکه‌های اجتماعی بازگو کردند و احساساتشان را نسبت به کاراکتر موردعلاقه‌شان یعنی چندلر بینگ نشان دادند و این روند نام متیو پری را به یکی از داغ‌ترین ترندهای شبکه‌های اجتماعی تبدیل کرد. برخی از بینندگان پروپاقرص سریال نیز به زندگی دردناک و مشکلات روحی او اشاره و از این بابت برایش اظهار تأسف کردند.

همچنین باید خاطرنشان کرد که بخش اعظم واکنش‌های مخاطبان به خبر درگذشت متیو پری به دلیل شخصیت‌پردازی کاراکتر چندلر بینگ است که باعث جذب مخاطب ایرانی به او شده است، چندلر به هنگام اضطرار و در وقت ناچاری برای فرار از واقعیت به شوخی و طنز پناه می‌برد و در جدی‌ترین موقعیت‌های زندگی نیز از سلاح خنده استفاده می‌کند، همان‌طور که در بسیاری از اپیزودهای سریال نیز مشاهده می‌کنیم و خود نیز به آن اقرار می‌کند، طنز برای او نوعی مکانیسم دفاعی محسوب می‌شود تا بتواند با دیگران ارتباط برقرار نماید. ازاین‌روست که مخاطبان سریال فرندز چندلر را همچون دوستی صمیمی می‌دانستند و با او احساس قرابت می‌کردند، آن‌ها با شنیدن خبر درگذشتش احساس ناراحتی عمیقی را از خود نشان دادند که شاید برای درگذشت یک سلبریتی خارجی، عجیب به نظر برسد، به‌خصوص در کشور ما که همیشه موضوعات مختلفی برای ناراحتی و غمگین بودن مسئله ای وجود دارد.

چندلر داستان ما، در تکاپوی آن است که به هر قیمتی، اعتماد دوستان و اطرافیانش را جذب کند و زمانی که به این هدف دست می‌یابد، احساس رضایت می‌کند. او با کنایه و شوخی بر آن است تا بگوید مرا دوست داشته باشید و ترس دائمی‌اش این است که نادیده گرفته شود.

علاوه بر این، علاقه بسیاری از مخاطبان سریال فرندز به کاراکتر چندلر بینگ در این موضوع آشکار می‌شود که این شخصیت به کسانی شباهت دارد که در جامعه چندان جدی گرفته نمی‌شوند. او شخصیتی ناکام در عشق، کار و زندگی است. این شکنندگی‌ها و ناکامی‌ها فرصت خلق بداهه و طنازی را به متیو پری داد تا چندلر را به‌رغم ناکامی‌ها و تلخی‌هایش در قالب شخصیتی شیرین و دوست‌داشتنی به تصویر بکشد. چندلر داستان ما، در تکاپوی آن است که به هر قیمتی شده اعتماد دوستان و اطرافیانش را جذب کند و زمانی که به این هدف دست می‌یابد، احساس رضایت می‌کند. او با کنایه و شوخی بر آن است تا بگوید مرا دوست داشته باشید و ترس دائمی‌اش این است که نادیده گرفته شود.

نکته قابل توجه، شباهت بین چندلر و متیوی پری است که در صداقت و خود افشاگری‌اش نمایان می‌شود، او در زندگینامه‌اش از درد و رنج اعتیاد سخن می‌گوید و تجارب و رنج‌هایش را با دیگران به اشتراک می‌گذارد. عریان به تصویر کشیدن خود موضوعی است که متیو پری در زندگی و حتی در ایفای نقش چندلر در سریال فرندز به آن پایبند است.

جالب آنکه متیو پری در کتاب زندگی‌نامه‌اش نیز اقرار می‌کند که این دغدغه‌ها در زندگی واقعی نیز همواره با اوست. این احساسات برای ما به‌عنوان مخاطب و افراد معمولی نیز ناآشنا نیست، ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که تائید شدن و احساس کافی بودن را ارج می‌نهد و ارزشی برای معمولی بودن قائل نیست. تا زمانی که معمولی هستی، مهم در نظر گرفته نمی‌شوی و گویی وجود نداری، همان چیزی که همه ما از آن گریزانیم، ما در هر جایگاه و با هر جنسیتی مایلیم که دیگران ما را ببینند، جدی بگیرند و از ظرفیت‌ها و توانایی‌هایمان باخبر شوند.

نکته جالب توجه دیگر شباهت بین چندلر و متیوی پری است که در صداقت و خود افشاگری‌اش نمایان می‌شود، او در زندگینامه‌اش از درد و رنج اعتیاد سخن می‌گوید و تجارب و رنج‌هایش را با دیگران به اشتراک می‌گذارد. عریان به تصویر کشیدن خود موضوعی است که متیو پری در زندگی و حتی در ایفای نقش چندلر در سریال فرندز به آن پایبند است. این موضوع امروزه در بین بسیاری از ما در جوامع مدرن امروزی جایی ندارد، ما در تلاش هستیم تا ضعف‌ها و خطاهایمان را بپوشانیم تا از انگ دست‌وپا چلفتی بودن در امان بمانیم. برخی از ما هرگز از خودِ واقعی‌مان راضی نیستیم و ازاین‌رو با گذاشتن نقابی بر صورت پیوسته در حال بازی کردنیم. اینکه مبادا کسی بفهمد که حالمان بد است، که اگر چنین شود دیگر دوستمان نخواهند داشت و به چشمشان آدمی به‌دردنخور و افسرده‌ خواهیم بود.

 اما متیو همواره ضعف‌هایش را در سریال و در زندگینامه‌اش فریاد می‌زند تا شاید بتواند با مخاطبی که با دردهایی شبیه به او دست‌به‌گریبان است، همدردی کند و به او نهیب بزند که هی تو، داری با زندگی‌ات چه کار می‌کنی؟ که زندگی با افیون، فرجامی جز سیاهی برایت ندارد، رنج بخشی از زندگی است و نه تمامی آن. از رنج‌هایت بیاموز و بر آن‌ها سرپوش نگذار، تا بدانی زمانی چه بر تو گذشت…!

درنهایت با این نقل‌قول قابل‌تأمل از متیو پری یادداشت را خاتمه می‌دهم. او در بخشی از کتاب در ستایش رنج با لحنی عرفانی می‌نویسد: پطرس مقدس هنگام وارد شدن به بهشت از همه می‌پرسد: «هیچ جای زخمی ندارید؟ و اکثر آدم‌ها با افتخار جواب می‌دهند: «خب نه راستش ندارم. پطرس می‌پرسد: چرا ندارید؟ آیا در زندگی شما هیچ ‌چیز ارزش جنگیدن نداشت؟» و خودِ او برای آن چیز ارزشمند یعنی زندگی جنگیده بود. زندگی‌ای که در آن احساس رضایت کند، تحسین شود و درمجموع کافی باشد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.