تشویق دهه هشتادی‌ها را متوقف کنید

پدیده اجتماعی کودک مطالبه‌گر

2 352

این یادداشت در سطح خرد؛ نگاهی به مساله مطالبه‌گری کودکان دارد و به مباحث کلان نمی‌پردازد. سطح خرد، سطح وقایع و رفتار به حساب می‌آید و قالب زمانی این سطح لحظه است. هدف بررسی کنش‌های فردی و شخصیت محور هستند که در یک آن موجب شکل‌گیری رفتاری می‌شوند.

مطالبه‌گری اجتماعی؛ در معنایی کلی اراده افراد برای دست یافتن به خواسته‌ها و حقوق اجتماعی را نشان می‌دهد. این حقوق می‌تواند حقوق قانونی، حقوق شهروندی یا خواسته‌های اجتماعی فردی و گروهی باشد که محقق نشده‌اند.

مطالبات اجتماعی در گذشته و به طور سنتی بیشتر در حوزه اقتصاد و حقوق کار مطرح می‌شدند؛ در حالی که مطالبات اجتماعی دوره متاخر به حوزه فرهنگی- اجتماعی نزدیک‌تر هستند و برای موضوعاتی مانند محیط زیست، حقوق اقلیت‌ها، حقوق کودکان، حقوق زنان، ارزش‌ها و سبک زندگی مطرح می‌شوند. البته در حال حاضر ترکیبی از این دو دسته مطالبات به طور همزمان در همه جا وجود دارد. در ایران نیز طی یکی، دو قرن گذشته طرح مطالبات مردمی شکل جدیدی به خود گرفت.

در دوران پهلوی‌ و با مدرن‌سازی جامعه برخی تشکل‌های صنفی چنین مطالباتی را برای برخی گروه‌های شغلی پیگیری می‌کردند. در ابتدای انقلاب هم نهادهای صنفی از کارگران و معلمان گرفته تا مهندسان و بازنشستگان پی‌ریزی شد؛ اما مطالبات این گروه‌ها دغدغه‌های اقتصادی بود. تا اینکه به مرور مطالبات سویه‌ی اجتماعی و عدالت‌خواهانه گرفتند. درخواست‌های اجتماعی که توسط تشکل‌های مختلف بیان و پیگیری می‌شدند؛ توسط احزاب، مجلس یا دستگاه‌های اجرایی بررسی و در صورت امکان، پس از اصلاحات لازم به تعیین سازوکارهای قانونی و تغییرات حقوقی منجر می‌شدند؛ اما این مسیر برای پاسخگویی به مطالبات مردم کافی نبود، پس کارکرد خود را از دست داد. گروه‌های مختلف اجتماعی پاسخ مطالبات کوچک خود را نگرفتند و حالا مطالبات بزرگ‌تری مطرح می‌کنند و حول یک هدف مشترک که حتی ممکن است مطالبه‌ی همگانی نباشد، دور هم جمع شده، همدلی و مطالبه‌گری می‌کنند.

حالا این روزها که موضوع مطالبات اجتماعی، حول محور مساله حجاب و پوشش قوت گرفته است؛ خیلی‌ها به صف معترضان و مطالبه‌گران پیوسته‌اند. در این بین و با توجه به اینکه دختر بچه‌ها از ۹ سالگی مکلف به حجاب می‌شوند شاهد شکل‌گیری رفتارهای اعتراضی از سوی دختران که بسیاری از آنان زیر سن قانونی که در اینجا منظور زیر ۱۸ سال است؛ هستیم. رفتارهایی که بدون آگاهی لازم از مفهوم مطالبه اجتماعی و الزامات آن در حال شکل‌گیری است. این گروه اجتماعی که اغلب از دختران دانش‌آموز هستند؛ خود را محق می‌دانند که درباره حجاب موضع‌گیری داشته باشند، پس تلاش می‌کنند به جرگه کنشگران و معترضان بپیوندند. آنان با برداشتن حجاب، سر دادن شعار، خواندن ترانه‌های اعتراضی اشکالی از اعمال قدرت را تجربه می‌کنند. در این یادداشت قصد نداریم رفتار دانش‌آموزان دختر را که در فضای مجازی بازنمایی می‌شود ارزیابی کنیم؛ بلکه هدف تلنگر زدن به افکار عمومی است که به طور مداوم با شجاع خواندن دهه هشتادی‌ها و شرح دلاوری‌های این گروه سنی، آن‌ها را بی‌جهت تهییج کرده و در آن‌ها رفتارهای ناآگاهانه و لحظه‌ای را تشدید ‌می‌کنند. این گروه تماشاچی و تشویق کننده؛ اغلب ناشناس و فعال فضای مجازی هستند و بی‌شک پس از وقوع حادثه‌ برای دانش‌آموزان قادر به پذیرش هیچ مسئولیتی نخواهند بود.

بنابراین واجب است؛ جامعه‌شناسان و متخصصین حوزه‌های مرتبط با کودکان، به‌مثابه یک رسالت حرفه‌ای و همان‌طور که به مساله کودک کار، کودک همسر و کودک سرباز می‌پردازند، برای پیشگری از شکل گرفتن آسیب اجتماعی نوظهوری با عنوان کودک مطالبه‌گر به این پدیده هم بپردازند و پروتکل‌هایی برای حمایت از این گروه‌ تدوین کنند. در واقع باید آگاهانه و حساس به مساله کودک مطالبه‌گر رسیدگی کنیم. این مساله ضروری و حیاتی است. پس بدیهی به نظر می‌رسد که یک مسئولیت اجتماعی وجود دارد که نهادی برای رسیدگی به آن نداریم. یا دست‌کم نهادهای مرتبط به دلیل سرعت رخ دادن وقایع اجتماعی اخیر، فرصت برعهده گرفتن این مهم را نیافته‌اند.

البته این روزها با دو گروه از کودکان مواجه هستیم که هر دو گروه نیازمند توجه و رسیدگی هستند. گروه اول مطالبه‌گر تلقی می‌شوند و اگر چه ناآگاهانه و اغلب بدون اطلاع والدین عمل می‌کنند؛ اما به انتخاب خود در این مسیر گان نهاده اند. گروه دوم هم کودکانی هستند که با هدف کنترل و سرکوب معترضان، باتوم پلیس به دست دارند و مورد استفاده نیروهای نظامی و انتظامی قرار گرفته. کودکانی که احتمالا از روی ناچاری و تنگناهایی که روشن نیست در این مسیر گام نهاده باشند.

به موضوع کودک مطالبه‌گر بازگردیم و به این نکته توجه داشته باشیم که حضور و استفاده ناآگاهانه، هیجانی و گاه ابزاری از کودکان در مطالبات اجتماعی که در عرصه عمومی و فضاهای مجازی بازنمایی می‌شود، یک خطای محض است؛ زیرا که کودکان بسیار آسیب‌پذیر و ممکن است مشمول پیامدهای جبران ناپذیری شوند. واقعیت این است که گروه اجتماعی اصلا تاب و تحمل پرداخت هزینه‌ی حضور در اعتراضات و مطالبات اجتماعی را ندارد؛ زیرا در مقابل کودکان، پلیس و نیروهای نظامی و انتظامی قرار دارند که به طور مشخص برمبنای قانون و مقررات اجتماعی یکسانی با همه شهروندان و با کودکان برخورد می‌کنند.

از آنجا که پدیده کودک مطالبه‌گر در جریان تغییرات اجتماعی در سطح خرد و با سرعت نسبتا بالایی رخ داد؛ (اگرچه قابل پیش‌بینی بود و قبل‌تر متخصصین حوزه اجتماعی درباره شکل‌گیری خرده فرهنگ‌های نوجوانان هشدار داده بودند)؛ اما باز هم جامعه برای پیشگیری، پذیرش و محافظت از این گروه‌های سنی تمهیداتی نیندیشیده بود و در همین روزها شاهد آثار سو این بی‌توجهی بودیم. پس لازم است که کف زدن و تشویق دهه هشتادی‌ها را متوقف کنیم و با اطلاع رسانی توام با اعتماد سازی از آن‌ها محافظت کنیم.

به طور حتم نهادهای مختلف اجتماعی، خصوصا آموزش و پرورش و نهاد خانواده باید زمینه مطالبه‌گری امن را برای کودکان فراهم کنند تا آنان برای بزرگسالی و مطالبه اجتماعی آگاهانه آماده و اجتماعی بشوند؛ اما کودکان باید نحوه پیگیری مطالبات اجتماعی را یاد بگیرند و به قوانین، حقوق اجتماعی و شهروندی خود آگاه باشند تا از هر آسیبی مصون بمانند.

مطالبه‌گری اجتماعی تمرین دموکراسی و مشارکت است. به همین دلیل مهم تلقی می‌شود. افرادی که مطالبه‌ای را مطرح می‌کنند و نهادهایی که باید پاسخگوی مطالبات مردم باشند؛ لازم است ظرفیت، روحیه همکاری و تکریم متقابل را بیاموزند. برای رسیدن به این مرحله حتما نیاز به ساختار اداری و بوروکراتیک نیست فقط نیازمند مدارا و تمرین هستیم. نهادهایی که در مقابل مردم هستند باید بدانند که فرد و گروه‌های مطالبه‌گر اتفاقا شهروندان مسولیت‌پذیر، حساس به مسایل شهروندی و داری تعهد اجتماعی هستند. این گروه‌ها دچار انفعال و بی‌تفاوتی نیستند و این کلید رسیدن به وفاق و مشارکت اجتماعی است.

به همین دلیل نهادهای مرتبط و دولت‌ها نقش مهمی در هدایت و نحوه بروز مطالبات اجتماعی به شکل مسالمت آمیز و مدنی دارند. از همین روی باید از برخوردهای امنیتی پرهیز کنند، کنشگری در حوزه مدنی را سیاسی نکنند و مراقب گروه‌های اجتماعی زیر سن قانونی؛ یعنی کودکان باشند.

 

2 نظرات
  1. فرشاد قربان‌پور هستم می گوید

    درود بر شما.
    دیکته‌ای را که نهادهای امنیتی می‌خواندند سرکار خانوم دکتر خوب و بی غلط نوشتند.

  2. سنگ چاپ می گوید

    سامان. س.با سلام و درود.تمام این مطالب که نوشتید همگی همان مطالبی هستند که در دانشگاه‌های ایران تدریس میشه(تسلسل) و به خورد امثال شماها داده میشه.خوبه کمی ذهنتون رو باز کرده تا درست ببینید که در متن جامعه چه خبره.همه چیز از فقر میاد.همیشه بین طرفداران مکتب کانت(اشرافیت،اخلاق و..) و نیچه(ذهنیت،واقعیت و حقیقت) جنگ بوده است.
    با جیب خالی و سخنان منبری و همچنین افرادی که سواد رسانه‌ای،اجتماعی،فلسفی و… ندارند،نمیشه به جنگ کانت،نیچه،دِرِک پارفیت،جان استوارت میل،جان تورَک و و رفت.ختم کلام.همانطور که آب و روغن دو ترکیب نامگن اند،فلسفه دینی نیز حکم موتوری را دارد که آب و روغن قاطی کرده باشد.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.