زندگی مقاومتی و انزوای جهانی

پایان دولت روحانی و رویای ناتمام ایرانی؛

0 802

حسن روحانی دیروز آخرین جلسه هیات دولت را برگزار کرد. جلسه‌ای که کوتاه و مختصر بود و نکته‌ی خاص و مهمی نداشت. دولتی که به نام تدبیر و امید شناخته می‌شد و توانست در دو دوره پیروز انتخابات باشد. انتخاباتی که نسل ما به هر تقدیر توانست حرف خود را به کرسی بنشاند و “تا ۱۴۰۰ با روحانی” باشد. خیلی از هم‌نسلان من و ما در انتخابات ۹۲ و ۹۶ به روحانی رای داده‌ایم. شاید او خیرالموجودین بین دیگر کاندیداهای ریاست جمهوری در این دو دوره بود. اگر بخواهیم به طور مقایسه‌ای بررسی کنیم و دوره‌ی دولت خاتمی را که به زعم خود و هم‌طیفانش هر ۹ روز یک بحران سیاسی را پشت سر گذاشتند، در دوران روحانی این بحران آیتم‌های متعددی را در بر می‌گرفت که سیاست خارجی پاشنه آشیل آن بود.

بخش دیگری از این بحران به مسایل اقتصادی، تحریم‌ها و حتی دولت در سایه برمی‌گشت که اشاره دولت روحانی برای عدم اجرای بسیاری از برنامه‌ها به فعل و انفعالات آن دولت پنهان بود. شاه بیت صحبتهای جلسه دیروز روحانی هم این بود که «بخشی از واقعیت را به مردم نگفتیم چون آن را مفید نمی‌دانستم و می‌ترسیدم به وحدت ملی صدمه بزند.» وی ضمن بیان این نکته که «ناراحتی مردم درباره مسائل اقتصادی و معیشت به‌حق است» اعلام کرد: «دولت می‌توانست براساس “دستورات” رهبر تحریم را بردارد اما در جای دیگری گرفتار شدیم.» او در این جلسه حتی از حق مردم برای دانستن برخی شبهات چشم پوشی می‌کند و بدون هیچ صحبت مفصلی جلسه را به اتمام می‌رساند.

با این وجود، اعمال بسیاری از سیاست‌های درست اقتصادی، اجتماعی، مدیریت بیماری کرونا، کاهش فشار طبقاتی، جلوگیری از کمیاب شدن و یا گران شدن مقطعی اقلام و مواد غذایی و … می‌توانست با مدیریت بهتری انجام و امید مردمی به رونق اقتصادی بیشتر از قبل شود. با این حال دولتی که با توسعه روابط خارجی گسترده روی کار آمد و تا حدی هم در ۴ سال اول موفق شد اما به دلایلی نتوانست در ادامه آنگونه که باید موفق عمل کند. روحانی همواره در سخنرانی‌ها چه در حوزه سیاسی، چه اقتصادی و اجتماعی از آرزوهایی سخن گفت که جزو مطالبات طبقات محتلف اجتماعی بود. آنجا که گفت: «هم چرخ سانتریفیوژها بچرخد هم چرخ زندگی مردم» آنجا که قصد داشت از اقتصاد ویران شده پسااحمدی‌نژاد آوار برداری کند تا مردم به «یارانه ۴۵ هزار تومانی هم احتیاج نداشته باشند»

اما دیری نپایید با شکست مذاکرات برجام و قدرت گرفتن ترامپ و تشدید تحریم‌ها نه تنها چرخ اقتصادی که چرخ اجتماعی و سیاسی نیز شکست و کرونا نیز تیرخلاصی بود بر پیکره اجتماعی ایران. در نتیجه، میراث روحانی شکست‌های پیاپی در کنترل وضع موجود، تورم بی‌سابقه ۴۰ درصدی، جهش ۸۰۰ درصدی نرخ ارز ، سقوط بورس، رکود کسب و کار و حوزه‌هایی چون مسکن و… بود. به گونه‌ای که کارشناسان رشد اقتصادی را در ۸ سال اخیر با صفر درصد رشد اعلام می‌کنند. دولتی که در تلاش بود تا میزان رشد اقتصادی را به ۸ درصد برساند. دولت روحانی به علت تشدید تحریم‌ها به زعم خود تلاش کرد کشور را بدون پول نفت اداره کند. از این رو اتفاقی که در بودجه کشور افتاد بدون حذف بودجه برخی نهادهای خاص، از سهم بودجه عمرانی کاست و به بودجه جاری کشور افزود. این موضوع باعث شد حدود ۶۰ درصد از طرح‌ها در زمانبندی خود به اتمام نرسند.

با این وجود برخی دیگر از کارشناسان معتقدند عملکرد دولت‌ها در ایران، کشوری که سالها تحت تحریم بوده است، محصول تصمیم‌سازی یک نهاد و یک قوه نیست و مجموعه‌ای از رفتارها و دلمشغولی‌ها برای پیشرفت و توسعه کشور باید در همه بخش‌های کشور ساری و جاری باشد. با این حال در دولت فعلی تلاش شد تا همچنان تعامل با دنیا، پیوستن به fatf، آزادسازی سهام عدالت، خودکفایی در تولید بنزین، ایجاد برخی زیرساختهای اساسی در روستاها و نیز زیرساخت‌های مخابراتی، کاهش فشارهای سیاسی و… اجرا شود.

 اما چند برهه و بزنگاه اساسی بود که باعث رویگردانی طیف وسیعی از اقشاری که به روحانی رای داده بودند شد. بی‌عملی و خنثی بودن روحانی و دولت وی در جریان گرانی قیمت بنزین، سرنگونی هواپیمای اکراینی، بی‌آبی در استانهای جنوبی و خوزستان و نیز کشته شدن بسیاری از شهروندان در جریان اعتراضات که افکار عمومی را بی‌پاسخ گذاشت. شاید به زعم روحانی وی بسیاری از ناگفته‌ها و حقایق را به دلیل همان «وحدت ملی» که خود به آن معتقد است بازگو نکرده باشد. اما این بی‌عملی سیاسی و اجتماعی موجب انزوای بسیاری از ایرانیان در داخل کشور حتی برای حضور پرشور در انتخابات شد. موضوعات و اتفاقاتی که یاس و ناامیدی را در جامعه پراکند و بیشتر بر بی‌تدبیری دولت فعلی صحه گذاشت.

حالا فصل جدیدی در سپهر سیاست ایران آغاز می‌شود. دولتی جدید روی کار می‌آید که ممکن است دست کم در حوزه داخلی از کشمکش‌ها خبری نباشد و همچنین با اجرای برخی برنامه‌های اقتصادی دست کم تا ۳ سال وضعیت اقتصادی را باثبات نگه دارد. هر چند که در حوزه سیاست خارجی مشخص نیست چقدر می‌توان به تعامل با دنیا امیدوار بود؟ آرزویی که در دولت روحانی به فنا رفت و ما همچنان کشوری تحریم شده با یک شعار همیشگی یعنی «اقتصاد مقاومتی» ادامه‌ی حیات می‌دهیم. هر چند چنین زمانه و زندگی‌ای بیشتر مفهوم جنگ برای زندگی است تا مقاومت.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.