ترجمه؛ روایتی دیگر از پیوند بین دو زبان

گزارشی از نشست مترجم با حضور امیرمهدی حقیقت و سینا جهاندیده در کتابفروشی فرازمند رشت

1 1,069

امیر مهدی حقیقت نویسنده و مترجم،روز سه شنبه ۲۳ مهر میهمان رشتی ها بود تا در کتابفروشی فرازمند رشت برای علاقمندان حوزه کتاب از آثار و تجارب خویش سخن بگوید.

حقیقت، مترجم آثار موراکامی، جومپا لاهیری و کازوئو ایشی­ گورو است. ابتدای برنامه مجری به معرفی این مترجم پرداخت:
«امیرمهدی حقیقت متولد ۱۳۵۳ مترجم ایرانی است که از سال ۱۳۸۰ با ترجمه­ ی «مترجم دردها» نوشته­ ی جومپا لاهیری وارد عرصه­ ی حرفه‌ ای ترجمه­ ی ادبی شد. تمرکز اصلی وی ادبیات آمریکای شمالی، بخصوص داستان کوتاه، بوده‌ است و در حوزه‌ های بزرگسال و کودک و نوجوان ترجمه کرده‌ است. در دهه ی ۷۰ با شنیدن بخشی از نوار آموزشی زبان به زبان انگلیسی علاقمند شد و خواندن اتفاقی یک نسخه از مجله­ ی مترجم وی را به ترجمه علاقمند کرد. سال ۱۳۸۰ با انتشار مجموعه داستان مترجم دردها به جرگه­ ی مترجمان زبان فارسی پیوست. وی تا کنون آثاری از جومپا لاهیری، کنت هریف، سام شپارد و دن چاون به فارسی ترجمه کرده‌است. او همچنین در مجموعه­ ی چهارجلدی قصه‌ های جیبی، داستان‌ هایی از چهره‌ های شاخص و کلاسیک دنیای ادبیات از جمله گی دو موپاسان، جیمز تربر، اچ اچ مونرو، جوان آیکن، ایزاک بشویس سینگر، تری جونز، ایتالو کالوینو، سر آرتور کانن دویل، دینو بوتزاتی، ترومن کاپوتی، ری بردبری، مارک توین، نجیب محفوظ، امبروز بیرس و چارلز دیکنز را هم ترجمه کرده‌ است.

امیرمهدی حقیقت از سال ۱۳۸۲ در وب‌گاه رسمی اش به چالش های ترجمه، نمونه ترجمه های خوب، بررسی مبانی نظری ترجمه و بیان دیدگاه های خوانندگان و منتقدان درباره ی آثار ترجمه‌شده اش می پردازد. سال ۲۰۰۸ جومپا لاهیری طی قراردادی رسمی کپی رایت ترجمه­ ی فارسی خاک غریب با ترجمه ی امیرمهدی حقیقت را به نشر ماهی سپرد.»

ترجمه نوسازی دو زبان است

در ادامه برنامه از امیرمهدی حقیقت دعوت شد تا کمی درباره ی خودش حرف بزند. او در ابتدا گفت که ترجمه­ هایش بازه ی زمانی ۱۳۸۱- ۱۳۹۸ را در برمی گیرند و این ترجمه ها همیشه همراه او بوده اند و از این منظر هرگاه وقت داشته است بدان کار مشغول بوده؛ چه در مترو و چه در هواپیما.

ترجمه؛ روایتی دیگر از پیوند بین دو زبان

بعد از اتمام سخنان او از دکتر «سینا جهاندیده»، مجری علمی برنامه دعوت به عمل آمد تا گفت و گو را شروع کند. وی با بیان اینکه حتما کتاب «به عبارت دیگر» جومپا لاهیری به ترجمه ی امیرمهدی حقیقت را بخوانید. بعد از آن مترجم کتاب «مترجم دردها» عباراتی از لاهیری را درباره ی ترجمه نقل قول کرد: «ترجمه عمیق ترین شکل خواندن است. ترجمه مواجهه ی دو متن است، نوسازی دو زبان مختلف.»

ضرورت ذوق نویسندگی در مترجم

در ادامه گفت و گو آغاز شد و اولین سؤال جهاندیده این بود که تعریف ترجمه چیست و به جز معنی انتقال، سوژه ای به نام مترجم چه سوژه ای است؟ حقیقت در جواب این سؤال گفت: در چین باستان مترجم دلال ازدواج معنی می داد. مترجم دو زبان مبدأ و مقصد را به یکدیگر پیوند می دهد. یعنی وقتی دو نفر متن ترجمه و متن مبدأ را می خوانند، بتوانند با هم ارتباط برقرار کنند.
سپس مجری نشست افزود: شما گفته اید تحصیل رسمی در مترجمی ندارید و گاهی به شکل غیر ایجابی بیان داشته اید لزوما تحصیلات دانشگاهی از کسی مترجم نمی سازد. چطور این استعداد را در خود کشف کردید و آیا دانستن زبان انگلیسی از کسی مترجم می­سازد؟ حقیقت در جواب این سؤال، کوتاه گفت: ترجمه ترکیبی از هنر و فن است و به نوعی از جنس نویسندگی است. جهاندیده در ادامه ی این سؤال گفت که آیا مترجمان همان هایی هستند که داستان روایت می کنند و جواب مترجم «غول مدفون» این بود که اگر ذوق نویسندگی در مترجم و علاقه به ورز دادن زبان فارسی در او وجود نداشته باشد حاصل کار چندان خوب نخواهد بود. آدم ها عاشق و درگیر کلمه اند. بنابراین این دغدغه برای بازی با کلمات باید وجود داشته باشد. اگر اتفاقی در متن می افتد که خواننده را درگیر می کند، باید به دلیل دغدغه و درگیری نویسنده باشد.

سینا جهاندیده: دهه ی شما زبان ساده شد. مثل ارتباط نزدیکی که بین کارور و لاهیری وجود دارد. نسل مترجمان شما عاشق جادوی رئالیسم است. مثل همین نویسندگانی که نام برده شد.

در ادامه جهاندیده با بیان این که دهه ی ۷۰، دهه ای پررنگ بود، صحبت های خود را اینگونه ادامه داد: یک سری از نویسندگان و مترجمان در همین دهه شکل گرفتند. در همین دهه آموزشگاه های زبان باز شدند. دهه ی شما با دهه ی مهدی سحابی و رضا سید حسینی فرق دارد. شما در پارادایم دهه ی ۸۰ هستید. مثل شما و پیمان خاکسار، از طرف دیگر در دهه ی ۸۰ شعر به زبان ساده نزدیک شد، ولی دهه ی ۷۰ زبان پست مدرن است. دهه ی شما زبان ساده شد. مثل ارتباط نزدیکی که بین کارور و لاهیری وجود دارد. نسل مترجمان شما عاشق جادوی رئالیسم است. مثل همین نویسندگانی که نام برده شد. تا چه اندازه با این موافقید؟ حقیقت با تایید نظرات جهاندیده، توضیح داد: زبان را از کانون زبان یاد گرفت و روزی که مجله ی مترجم را خرید، این حساسیت زبانی در او پدید آمد. کتاب هایی خواند که آسیب شناسی زبان فارسی را بررسی می­کرد: مثل غلط ننویسیم ابوالحسن نجفی و بازاندیشی زبان فارسی داریوش آشوری. در همان جا با این گونه حساسیت ها روبه رو شد و حاصل همه ی این کارها این شد که از مغلق گویی بپرهیزد و داستان هایی انتخاب کند که پیچیده نباشند.

ناشران سره را از ناسره تشخیص دهند

 در ادامه جهاندیده با اشاره به تدوین اثر ادبی بیان کرد: چیزی که شما خلق می کنید فراتر از ترجمه است. منظورم این است که هر تدوینی یک برساخت است و ساختاری تراژیک دارد و بیرون از مرز ایران وجود ندارد: شما در اینجا نویسندگانی را به هم نزدیک کرده اید که این همسایگی خارج از اینجا وجود نداشت.

امیر مهدی حقیقت: آقای قاضی در دنیای ترجمه یک مؤلف است. افرادی مثل سحابی و دریابندری ترجمه را پیش برده اند و چنان به آن بُعد داده اند که تبدیل به چیزی عظیم تر شده است. یعنی تألیف به معنای خلق چیزی که نبوده است. همه ی مترجم ها می کوشند متنی را فراهم کنند که خواننده ی مبدأ و مقصد بتوانند با هم گفت و گو کنند. بحث اول صافی ذهن مترجم است.

آیا تدوین گری، مترجم را تبدیل به مؤلف می کند؟ حقیقت در جواب این سؤال گفت که خود روایت برایش جذاب است و داستان ایرانی بسیار نمی خواند و نمی دید: «نظرم این بود که نویسنده ها باید این آثار را بخوانند و با شیوه ی روایت لخت و بی پیرایه آشنا شوند.» از این منظر شاید دیدگاهی پشتش بوده. مثلا آقای قاضی در دنیای ترجمه یک مؤلف است. افرادی مثل سحابی و دریابندری ترجمه را پیش برده اند و چنان به آن بُعد داده اند که تبدیل به چیزی عظیم تر شده است. یعنی تألیف به معنای خلق چیزی که نبوده است. همه ی مترجم ها می کوشند متنی را فراهم کنند که خواننده ی مبدأ و مقصد بتوانند با هم گفت و گو کنند. بحث اول صافی ذهن مترجم است. اگر پنج نفر قصه ای فارسی را بخوانند، پنج برداشت خواهند داشت. هر مترجم اثر خودش را روی ترجمه می گذارد.
سینا جهاندیده در ادامه این توضیح را داد: هر کسی که زبان فارسی را به صورت فنی مطالعه کند می بیند که شما هر پاراگراف را اجرا و ویرایش می کنید. در نوشته ی شما بوی ترجمه به چشم نمی خورد. ترجمه چیزی است که خود را تسلیم زبان نمی کند و شما سعی می کنید آن فاصله را بردارید و گویی خودتان داستان می نویسید.
در پاسخ این مترجم جوان گفت در همین مورد تئوری هایی در رابطه با حفظ ساختار زبان مبدأ وجود دارد. آیا زبان مبدأ اولویت دارد یا زبان مقصد؟ برای من زبان مقصد اولویت دارد. اینکه مخاطب من در زبان مقصد چیزی را به اصطلاح «نیست» نکند.
حقیقت در جواب سؤال آخر که در رابطه با ترجمه های موازی و مسطح سازی بود هم گفت : خود ناشران باید اثر سره را از ناسره تشخیص دهند و دست به انتشار هر ترجمه ای نزنند و البته در این میان مترجمان سهم کمی دارند.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.