مرگ خاموش

جستاری در مورد واردات تحمیلی چای سریلانکا

0 155

پیرو واردات چای از سریلانکا به ایران بار دیگر دغدغه‌های بسیار مهمی متوجه این صنعت داخلی خواهد شد. در بُعد کلان مایه‌ی تاسف است که در ازای فروش نفت خام به کشوری همچون سریلانکا ناگزیر به تهاتر آن با محصول چای خارجی هستیم در حالیکه شعار رونق تولید داخلی را ظاهراً سرلوحه‌ی امور قرار داده ایم اما در باطن و در مقوله‌ی چای هیچ تدبیری برای چگونگیِ مواجهه با این حجمِ انبوه از واردات، لااقل تاکنون مشاهده نشده است و انباشتی از چای ایرانی با مضمونِ سنواتی رشد روزافزون پیدا کرده و احتمالاً در مورد امسال نیز شاهد تورم مضاعفِ این غده‌ی سرطانی خواهیم بود.

دغدغه اصلی در آنجاست که متولیان امر، چگونه بازار مصرف داخلی را تنظیم خواهند کرد تا ضرر و آسیبی به تولید چای ایرانی وارد نگردد؟ این سوال شاید کلی به نظر آید اما برای پاسخ به آن باید راهکار دقیق را، صاحبان انتفاع از ورود چای خارجی به ایران ارائه دهند تا این صنعت کوچک شده در پسا انقلاب، رو به زوال کامل، قدم بر ندارد.

در تمام مصاحبه‌های افراد ذی ربط، همواره شاهد شکلی از پاسخ گویی‌ایم که گویی مخاطب هیچ درکی از شرایط حاضر را ندارد و چون مقوله‌ی پاسخ گویی مدیران و مسؤولین، عامل مفقوده در سپهر سیاستِ معاصر ماست.

 نباید نسبت به ساز و کارِ صحیح در این اقدام خوش بین بود چون تاریخ صنعت چای به ویژه پس از انقلاب خود گواهی بر این مدعاست که نتیجه آن چیزی جز نابودی و تغییر کاربری‌های چند صد هکتاری مزارع چای در سالیان گذشته نبوده است پس با این حال باید نگران ورود این تحفه‌ی تحمیلی به کشور باشیم و ندانیم چه آینده‌ای پیش روی همین بقایای ‌اندک مزارع و متعاقباً کارخانجات و سایر حلقه‌های زنجیره‌ی تامین چای باشد.

حال اگر از این بُعد کلان کمی فاصله بگیریم و تصور کنیم که دغدغه‌های ما بی‌ اساس است با چند ابهام و گنگی دیگر نیز روبرو هستیم. ابتدا به ساکن باید پرسید چه فرد یا افرادی مسؤولیت ورود چای و توزیع آن در کشور را بر عهده دارند؟ این مسئله از آنجایی نشأت می‌گیرد که در دوره ریاست جمهوری گذشته وقتی برای اولین بار لیست واردکنندگان تمامی اقلام منتشر شد شاهد واردات چای از سوی نهادی همچون صدا و سیما بودیم! و مسئله تنها در حد انتشار این لیست بر جای ماند.

 آنچه مسلم است کشور ما بنابر تقاضای جامعه و نسبت تولید چای در ایران به واردات آن نیازمند است اما چرا نباید این امر به طور مثال توسط همین کارخانجات داخلی انجام نشود تا شاید آن‌ها شرایط تنظیم بازار برای چای داخلی و خارجی را بهتر به سرانجام برسانند البته این اقدام هم نیاز به وضع قوانین سفت و سخت و اعمال قاطعانه آن دارد تا ازهرگونه کژروی پیشگیری کند. نیک واقفیم چنین فرآیند معناداری در اینجا به حقیقت نزدیک نیست.

مسئله جزئی‌تر به کیفیت چای وارداتی و بهای تمام شده آن برمی‌گردد. تاکنون هیچ صحبتی از آن به میان نیامده است بعید به نظر می‌رسد سریلانکا با این افول اقتصادی در سالیان اخیر و در یک معامله برد- باخت به نفع خود، زیر بار تعیین کیفیت از سوی کشوری رفته که تنها به دنبال احیای بخشی از مطالبات خود از طریق فروش نفت خام است، برود. در جایی که تنها تفاهم دو سوی ماجرا، عدم نیاز به تبادل ارز دلاری است.

توضیحات مفصل‌تر مبتنی بر داده‌های آماری برای درک بیشتر این فغان قابل بررسی است. در اینجا تنها به طرح مسئله و بیان دغدغه پرداختیم. در حالیکه شاید جملگی بدانیم این سخنان «گزاف!» است و هیچ مانعی برای ادامه‌ی راه ایجاد نخواهد کرد. چای سیلان سریلانکا همچون سیلابی وارد کشور خواهد شد، احدی از مسؤولین به انتهای این پروژه ‌نیاندیشیده‌اند، هیچ فرد یا نهادی، پاسخگو نخواهد بود و ما فعالان حوزه تولید برگ سبز چای تنها دست به دامان خداوند دعا می‌کنیم که پس از این سیل به ویرانه‌های مبدل نگردیم تا چاره‌ای غیر از مراجعه به بنگاه‌های املاک و زمین، که همچون قارچ سمی در سراسر استان گیلان و مازندران روییده‌اند، نداشته باشیم و عطای باغ، تولید و کشاورزی را به لقایش نبخشیم.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.