مدیریت پسماند؛ شعبده واقعیت و تزویر

0 330

یکی بر سر شاخ بود و بن می‌برید، داستان مدیریت پسماند در شهر رشت دقیقا مصداق این مصرع است؛ هیچ برنامه‌ای برای کاهش پسماند وجود ندارد (که البته در سطح کشور هم تعریف و شناخت دقیقی درباره آن وجود ندارد)، حتی نشانه‌ای از اینکه مدیریت شهری به کاهش تولید پسماند و مدیریت موضوعات مرتبط با آن فکر می‌کند، هم دیده نمی‌شود، برنامه‌های تفکیک از مبداء با همه چالش‌هایش از بین رفته و صرفا یک حرکت نمایشی و به ظاهر موجه در حال اجراست که نمونه‌اش حتی در مدرن‌ترین شهرهای جهان که ساختارهای شهری بر مبنای فناوری اطلاعات بنا شده، جایگاهی ندارد؛ سطح جمع‌آوری محدودی که هم وجود داشت، اکنون شهروندانی دلخور از مدیریت شهری را ایجاد نموده است.

جمع‌آوری پسماند به صورت مخلوط هم نسبت به سال‌های گذشته دچار تنزل کیفیت شده و صبح با آغاز فعالیت روزانه شهروندان، هنوز پسماند در شهر باقی‌ست، رفت و روب هم انگار رها شده و پاکبان است که محدوده خود را تعریف می‌کند و آن را به نظر خود مدیریت می‌کند.

کارخانه کودآلی یا محل پردازش کنونی مسیر نادرست‌تر از گذشته را طی می‌کند که نه به تفکیک درست منجر خواهد شد و نه کود مناسب و قابل استفاده‌ای تولید شده و نه کارایی جدیدی خواهد داشت و به کاهش میزان تناژ عملیاتی کارخانه ختم خواهد شد.

زباله‌سوز رشت در مقایسه با سایر همراهان خود یعنی سه قراردادی که همزمان با قرارداد رشت منعقد شدند، هنوز پیشرفت لاکپشتی دارد – زباله‌سوز تهران و نوشهر راه‌اندازی شده و زباله‌سوز ساری طی روزهای آتی افتتاح می‌شود- و اگر روزی به اتمام برسد در زمان آغاز به کار فاقد کاربری است و صرفا ساختمان عظیم و فاقد کاربری برای شهر به جا می‌ماند.

مرکز دفن سراوان که مطابق وعده‌های مدیران ارشد استان می‌بایست در پایان امسال تعطیل و از ورود پسماند به آن جلوگیری شود به ظاهر در حال بهسازی است. بهسازی که عملیات اجرایی آن با اشکالات فنی بسیار زیاد، در آذرماه سال آینده پایان می‌‌یابد و البته  هیچ برنامه جایگزینی هم برای مدیریت پسماند وجود ندارد.

راه‌اندازی ایستگاه انتقال هنوز در حاله‌ای از ابهام قرار دارد و هزینه‌های عدم مدیریت یا هزینه‌های سربار بی‌مدیریتی پسماند را مردم متحمل می‌شوند.

وقتی برنامه‌ای برای کاهش میزان تولید پسماند نداریم،

وقتی تفکیک از مبداء در حد شعار و فاقد کارایی است،

وقتی ایستگاه انتقال نداریم،

وقتی هیچ برنامه‌ایی برای نخاله ساختمانی نداریم (در حالی که برخی پژوهش‌ها آن را از باب فلزات سنگین و سمومی که در آن وجود دارد خطرناک‌تر از پسماند شهری می‌دانند و در بسیاری از مراکز استان‌های کشور با مدیریت صحیح نخاله ساختمانی مدیریت و بازیافت می‌شود)،

وقتی کارخانه کودآلی با آن همه پروژه‌های زمان‌بر و هزینه‌زا در تلاش است که ظرفیت خود را کاهش دهد،

وقتی زباله‌سوز با سرعتی در حال ساخت است که زمان اتمام ساخت آن مشخص نیست و احتمالا هرگز ساخته نمی‌شود،

آن وقت تنها گزینه برای مدیریت پسماند محل دفن و دپو است که آن هم با عملیات بهسازی و برنامه زمانبندی برای بسته شدن مرکز دفن روبروست، مرکز دفنی که شیرابه خروجی آن درست یا غلط ۳ لیتر بر ثانیه محاسبه شده و فقط برای همین میزان شیرابه تصفیه خانه‌ای احداث گردید که علی‌رغم افتتاح نمایشی آن در شهریور ۹۹ همچنان کار نمی‌کند. ضمن اینکه در صورت آغاز بکار هم هزینه‌های بهره‌برداری از آن آنقدر سنگین است که به نظر نمی‌رسد شهرداری رشت بتواند بدون کمک دولتی حتی همین ۳ لیتر بر ثانیه را هم مدیریت کند.

هرچند با بهسازی و قطع ورودی پسماند به مرکز دفن – اگر اتفاق بیافتد – میزان شیرابه تولیدی کم خواهد شد و شاید تغییر اقلیم و اثرات آن بر کاهش بارش باران (مانند اثر باد برای آلودگی هوای تهران) نیز به کمک شهرداری بیاید و همین تصفیه خانه شیرابه‌های تولیدی را تصفیه کند.

آنچه گفته شد شرحی از وضعیت واقعی مدیریت پسماند در شهر و شهرداری رشت است. اما گزارش‌های ارایه شده از سوی مدیریت شهری حاکی از فعالیت‌های خاص و بزرگ در حوزه مدیریت پسماند است که گرچه برای عوام و مخاطب ناآشنا به موضوعات مدیریت پسماند احتمالا امیدوارکننده است ولیکن امیدواریم صرفا از روی ناآگاهی از ابعاد واقعی آن بوده و مقصود آن اعمال فشار سیاسی و روانی برروی نهادها و سازمان‌هایی که در حال رسیدگی به وضعیت مدیریت پسماند در این شهر و استان هستند و یا امیدوار کردن مردم به آینده واهی برای سپری کردن دوران کوتاه مدیریت در پشت این اخبار و بازدیدها نباشد.

تلاش خواهم نمود با یادداشت‌هایی منظم استانداردهای هریک از بخش‌های مدیریت پسماند را ارایه نمایم یعنی آن چه باید انجام شود و آنچه در مدیریت شهر در حال اجراست نیز بررسی کنیم تا شاید کسی در گوشه ای از این استان خواست این تجربه را تکرار نکند.

امشب از مملکت زاغ و زغن می‌آیم

از لگدمال‌ترین سمت چمن می‌آیم

گفتنی‌ها همه راز است ولی خواهم گفت

شرح این قصه دراز است ولی خواهم گفت

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.