من، علی کاظمی، هنوز بیمه و ثبت معنوی نشده ام

0 767

«علی کاظمی موجود است». این نوشته بر شیشه مغازه‌ها و یا سر در فروشگاه‌های بزرگ گیلان آن‌قدر عادی است که کمتر کسی از خود می پرسد این چه سبک اطلاع‌رسانی درباره یک شخصیت است.
اما کسانی هم که می پرسند ضرر نمی‌کنند. می‌توانند در نهایت با چند کیلو «علی کاظمی» آن‌هم از نوع خوش عطر و پختش از فروشگاه خارج شوند! هرچند علی کاظمی در روستای «شکال گوراب بالا» شهر فومن زندگی می‌کند اما اسم و کشف­اش در کمتر منطقه‌ای از کشور شناخته  شده است.
ما درباره­ی مردی صحبت می‌کنیم که با رنجی ۷ ساله از دل خوشه‌های برنجی معمولی، دانه‌های متفاوت را جدا کرد تا یکی از خوش پخت ترین خوراکی‌های ممکن را به سفره میلیون‌ها ایرانی اضافه کند.
ماجرای کشف برنجی که توسط علی کاظمی وارد بازار شد مربوط به ۳۱ سال پیش است. زمانی که کشاورز قصه‌ی ما در روستای «شکال گوراب بالا» فومن با مشاهده ۴ خوشه متفاوت در شالیزارش به‌اندازه­ی تمام چند هزار خوشه‌ی «بیجارش» به آن خوشه‌ها توجه کرد. توجهی که نامش را به تاریخ و قدر و قیمت برنج گیلان گره‌زده است.
۳۰۰ هزار کشاورز گیلانی در ۲۳۸ هزار هکتار شالیزار به کشت برنج مشغول هستند. آن‌ها ۷۰۰ هزار تن برنج سفید در این اراضی برداشت می‌کنند که درآمد حاصل از آن ۱۰هزار میلیارد تومان است. کشاورزان گیلانی ترجیح می‌دهند از رقم‌های کیفی هاشمی و علی کاظمی استفاده کنند و ۸۵ درصد اراضی گیلان زیر کشت این دو رقم است.
آمار و ارقام می‌گوید در حال حاضر بین ۱۷ تا ۲۵  هزار هکتار از اراضی برنج گیلان به‌خصوص در شهرهای غرب گیلان مثل فومن، صومعه‌سرا، رضوانشهر و شفت برنج علی کاظمی کشت می‌شود و این یعنی حداقل ده درصد بازار برنج گیلان توسط این رقم تعیین می‌شود.

کشف برنجی کیفی بدون کمک از مراکز تحقیقاتی
با علی کاظمی کاشف برنجی به همین نام که ۷۲ ساله است در محل زندگی‌اش یعنی روستای «شکال گوراب بالا» در فومن به گفت‌وگو نشستم تا از روزگار رفته حکایت کند و از برنج کیفی و ماندگارش بدون کمک از مراکز تحقیقاتی بگوید.
او در هفتمین دهه­ی  زندگی‌اش هنوز تعداد اولین خوشه‌های برنج متفاوت در شالیزارش را به‌طور کامل به یاد دارد. کاظمی به زبان تالشی برایمان تعریف می‌کند؛ «سال ۶۷ نزدیک دروی برنج‌هایمان بود که متوجه شدم در گوشه‌ای از بیجارم چهار خوشه برنج با بقیه خوشه‌ها فرق دارد. گفتم چه خوب است که آن‌ها را نشان کنم. بعد از برداشت برنج، دانه‌های نشان‌کرده‌ام که قدی بلندتر و عطری ماندگار داشتند را برای شلتوک سال بعد در شیشه‌ای ریختم. چون تعداد دانه‌های برنج متفاوتم کم بود از ترس گم‌شدن آن دانه‌ها در انباری شلوغمان، آن‌ها را در جای ویژه‌ای نگهداری کردم  و فروردین سال بعد وقتی شلتوک‌ها را در خزانه برنج برای سبز شدن ریختم آن چند دانه شلتوک را نشانه‌گذاری کردم که با بقیه اشتباه نشود».
کشاورزی صبر را به او یاد داده بود؛ «سال بعد هم حواسم به آن‌ها بود این کار را ادامه دادم تا به ۷ بوته تبدیل شد و سال دوم ۷۲ و چهار سال بعد میزان شلتوک مرغوب به‌دست‌آمده‌ام آن‌قدر بود که می‌توانستم نیم هکتار از زمینم را با آن زیر کشت ببرم.
کاظمی با لبخند توضیح می‌دهد در مجموع  ۷ سال طول کشید تا برنجی که امروز به «علی کاظمی» مشهور شده را برای اولین بار به برنج‌کوبی ببرم.

چالش‌های کشاورز چترباز
آن سال‌ها برنج‌هایی مانند «بینام، صدری و خزر» کشت می‌شد. اما کاظمی متوجه تفاوت ۴ خوشه در میان هزاران خوشه رقم «بینام» شد که برنجی با دانه‌های کوتاه و تپل بود و با خود گفت؛ چند دانه بلندتر و خوش عطرتر باید تفاوت‌هایی با برنج بینامی که کشت می‌کند داشته باشد.
گویا علی کاظمی ذاتا چالش را دوست داشت. این را می‌شود از گواهی چتربازی‌اش در دوران سربازی‌اش دید که بر دیوار خانه‌اش نصب است و هنوز با یادآوری خاطرات جوانی‌اش در دوره سربازی چشم‌هایش برق می‌زند.
او سواد دانشگاهی نداشت اما به‌طور غریزی مفهوم ارتقای کشاورزی و افزایش کیفیت در سطح را درک می‌کرد. کاظمی هفت سال برنج‌های جدیدش که هنوز نامی نداشت را پایش و الک کرد تا توانست آن را به کارخانه برنج‌کوبی عرضه کند.

سال بعد هم حواسم به آن‌ها بود این کار را ادامه دادم تا به ۷ بوته تبدیل شد و سال دوم ۷۲ و چهار سال بعد میزان شلتوک مرغوب به‌دست‌آمده‌ام آن‌قدر بود که می‌توانستم نیم هکتار از زمینم را با آن زیر کشت ببرم.
کاظمی با لبخند توضیح می‌دهد، در مجموع  ۷ سال طول کشید تا برنجی که امروز به «علی کاظمی» مشهور شده را برای اولین بار به برنج‌کوبی ببرم.

برنج جدیدی که این کشاورز به عمل‌آورده بود کیفی و زودرس بود و کشاورزان و کارخانه برنج‌کوبی هم وقتی کیفیت برنجش را دیدند برای گرفتن شلتوک از کاظمی تردید نکردند و از سال بعد به خاطر گرفتن شلتوک (جو) از همه طرف به سمت خانه او هجوم آوردند.
حالا بعد از زحمات طاقت‌فرسای ۷ ساله نامش از محله نزدیک خانه‌شان فراتر رفت و به روستاهای مجاور رسید و کمی بعد در کل گیلان علی کاظمی که نه، برنجش مشهور شد.
همسرش روزهایی را به خاطر می‌آورد که حیاط خانه‌شان غلغله بود «از همه طرف به خانه ما می‌آمدند و همه شلتوک‌ها را خریداری می‌کردند قبل از آنکه اصلا به کارخانه برسد.»

خرید برنج بدون باز کردن سر کیسه
خودش می‌گوید؛ هیچ‌وقت در قیمت‌گذاری برنج کیفی که با زحمت به دست آورده بودم از انصاف خارج نشدم و بیشتر از قیمت معمول دیگر شلتوک‌ها نفروختم. حتی در مواقعی که می‌گفتم شلتوک باقیمانده برای شالیزار خودم است عده‌ای همچنان با خواهش از من می‌خواستند که آن‌ها را دست‌خالی به منزلشان نفرستم.
همان خریداران مشتاق در همین پروسه عرضه و تقاضا نام برنج را «علی کاظمی» گذاشتند. برنجی که نه‌تنها کاشفش بلکه دیگر کشت کنندگانش هم مشکلی برای فروش آن در بازار ندارند. کاظمی توضیح می‌دهد که در زندگی‌ام مشکلات زیادی داشته و دارم اما آن‌قدر کیفیت و وجدان کاری در این سال‌ها برایم مهم بوده که تعداد زیادی از مشتری‌های چندساله‌ام حتی بدون باز کردن سر کیسه‌ها از من برنج می‌خرند.
برنج گیلان باکیفیت برتر در کل کشور شناخته می‌شود و این موضوع که بتوان از کاشف اصلی همان رقم خرید کرد به‌عنوان یک سوژه جذاب و حتی گردشگر پسند کمتر مورد توجه قرارگرفته است.

وقتی کاشف برنج، بی زمین شد
در روستاهای گیلان یک قانون کلی وجود داشته است؛ کار برنج‌کاری همیشه از پدر به پسر می‌رسد. اما علی کاظمی ۴ ماهه بود که پدرش را ازدست ‌داد. او بعد از بزرگ شدن متوجه شد که برخلاف بسیاری از روستاییان زمینی از خودشان ندارند و به‌اصطلاح خشک نشین بودند. اما بعد از انقلاب وقتی هیات واگذاری در حال تقسیم زمین‌ها بود آن‌ها هم صاحب زمین شدند. اما مشکلات زندگی نگذاشت کاشف برنج تا امروز خودش زمین‌دار بماند.
مشکلات از زمانی آغاز شد که همسر علی کاظمی دچار بیماری شدید شد. دیگر کلیه‌های زهرا خانم همراهی‌اش نکرد و علی کاظمی و همسرش که بعد از سال‌ها کار پررنج برنج‌کاری، هیچ چتر حمایتی اجتماعی و درمانی را بالای سرشان نمی‌دیدند، تنها دارایی باارزش خانواده که شالیزارشان بود را برای تامین هزینه‌های درمان فروختند. او همچنان قدردان همسرش است و می‌گوید که او پا به‌پای او در بیجار همراه بوده و در بیشتر سال‌ها همسرش به‌تنهایی کار نشا و وجین شالیزارشان را انجام می‌داد.
کاظمی از آن زمان تا امروز برنج‌کاری را متوقف نکرده بلکه با اجاره زمین به‌صورت مناصفه کاری (سهم بَری) مشغول کار است و هر سال به جای اجاره به صاحب زمین برنج می‌دهد.

پسرانی که شغل پدر را دنبال نکردند
زمین اجاره‌ای کاظمی در پشت کانال آبی است که از سفیدرود سرچشمه می‌گیرد. آن‌ها برای تامین آب کشاورزی زمینشان استخر دارند و مشکلی در زمینه تامین آب شالیزارهایشان ندارند.
حالا آن‌ها هم به لطف بهزراعی انجام‌شده می‌توانند مزرعه­شان را مکانیزه کشت کنند و هزینه‌هایشان کمتر شود
کاظمی از قیمت فعلی برنج راضی است اما می‌گوید کشاورزی به‌تنهایی نمی‌تواند از پس هزینه‌های زندگی بربیاید. شاید به خاطر همین شغل هیچ‌کدام از پسرانش کشاورزی نیست؛ «جوان‌ها دیگر کشاورزی نمی‌کنند و فقط هم‌سن‌ و سال‌های ما کشاورزی را دنبال می‌کنند. چون چرخ زندگی با کشاورزی نمی‌چرخد».

وعده‌ای به نام ثبت مالکیت معنوی برنج
سال ۹۳ بعد از برگزاری یک مراسم تقدیر در جهاد کشاورزی گیلان، برای اولین بار مردم با داستان «علی کاظمی» و «یوسف هاشمی» کاشف برنج کیفی دیگری به همین نام ‌آشنا شدند.
تا پیش از آن کمتر کسی فلسفه نام‌گذاری این برنج‌ها را می‌دانست. در همان مراسم از طرف جهاد کشاورزی بحث ثبت معنوی این ارقام به اسم دو کشاورز مبتکر یعنی کاظمی و هاشمی مطرح شد. اما با گذشت ۵ سال هنوز این وعده نتیجه نداده است.
علی کاظمی پس از شنیدن چند سال وعده‌ و وعید انگار امیدی به این ماجرا ندارد؛ «چند باری مطرح شده اما کسی کاری برایمان انجام نداده است. حتی یکبار گفتند خودتان باید پول پرداخت کنید در حالی که من به‌ سختی زندگی‌ام را می‌گذرانم. چند بار از ما مدرک خواستند آخرین بار  همین امسال از جهاد کشاورزی فومن از من مدارک شناسایی و کارم را خواستند که ارائه دادم اما خبری جدیدی در مورد ثبت به ما نداده‌اند.
همسرش می‌گوید چند بار او را به جشنواره‌ها و مراسم‌های بزرگ و کوچک دعوت کرده‌اند اما چیزی در زندگی ما تغییر نکرده است.

در اختیار گرفتن ۳۰ درصد از زمینهای کشاورزی به کشت برنج کاظمی
کاظمی بدون صرف هزینه‌های هنگفت تحقیقاتی توانسته به داشته‌های کشاورزی ایران برنجی کیفی اضافه کند که گاه تا ۳۰ درصد زمین‌های زیر کشت گیلان و مازندران به آن اختصاص دارد.
او علی‌رغم تمام بی‌تفاوتی‌ها و رنج‌های متحمل شده وقتی به گذشته‌اش نگاه می‌کند از خودش رضایت دارد؛ از اینکه توانسته‌ام کاری برای بهبود و توسعه کشاورزی و مردم انجام دهم و برنج خوشمزه‌تری بر روی سفره مردم گیلان و ایران بیاورم خوشحالم و آن را لطف خدا می‌دانم. ۷سال برای این کار زحمت کشیدم و ۴ خوشه برنج را به‌جایی رساندم که سال‌هاست هزاران تُن از آن در شالیزارها به عمل می‌آید و کشاورزان زیادی را توانمند و سفره‌های زیادی را رنگین کرده است.

در ایران کشاورزی سن بازنشستگی ندارد و بدون هیچ‌گونه حمایت اجتماعی از سوی نهادهای مربوطه، تا وقتی آخرین رمق‌هایت اجازه می‌دهد باید کارکنی.
علی کاظمی هم بعد از ۵۵ سال کار، نام نیکی در کشاورزی دارد. اما چند لوح تقدیر و تشویق در جشنواره ‌زندگی کسی را از نظر اقتصادی تغییر نداده است. حتی بعد از گذشت ۵ سال وعده­ ی ثبت مالکیت معنوی برنج به نام او به نتیجه نرسیده است.

علی کاظمی گلایه‌ها و انتظاراتی هم دارد. گله­ی اولش از رئیس سابق جهاد کشاورزی گیلان است وقتی در صحبت‌هایش در هنگام تشویق به کشت، از برنج علی کاظمی نام نبرده بود؛ «چطور او از برنج شیرودی اسم می‌برد. آیا کسی در بازار به دنبال برنج شیرودی است یا همه برنج ‌هاشمی و کاظمی را می‌خواهند؟»
اشاره­ی کاظمی به رقم‌های اصلاح‌شده موسسه تحقیقات برنج است که چند سالی است برای برداشت بیشتر در سطح تبلیغ می‌شود. اما کاظمی اعتقاد دارد مردم همچنان دنبال کیفیت هستند. چون برنجی مانند کاظمی یا هاشمی همیشه خریدار دارد. به‌ گفته­ی او به‌جز مردم گیلان بسیاری از مردم اردبیل و زنجان ‌هم که از بازار گیلان خرید می‌کنند دنبال برنج‌های کیفی هستند.
او می‌گوید: تعدادی از فروشندگان به دلیل اینکه برنج‌هایی مانند شیرودی یا گیلانه خریدار ندارد آن را با برنج کاظمی یا هاشمی مخلوط می‌کنند. اما اگر برنجی با برنج باکیفیت گیلان  به خصوص رقم کاظمی مخلوط شود همیشه مشخص است.
کاظمی برخی واسطه‌ها را «بی‌رحم» معرفی می‌کند و می‌گوید: نمی‌دانم چگونه وجدانشان اجازه می‌دهد برنج‌های مختلف را باهم مخلوط کنند و به نام یک برنج خوب به مردم می‌فروشند.
این برنج‌کار معتقد است: اگر خریداران برنج مصرفی‌شان را به‌طور مستقیم از کشاورزان بخرند، مطمئن باشند مشکلی پیش نمی‌آید. ضمن آنکه دلال متوجه می‌شود نمی‌تواند سر مردم را کلاه بگذارد.

تصادف دردناک با تیلر کشاورزی
با آنکه علی کاظمی همچنان در شالیزار مشغول کشت برنج است اما پاهایش را به‌سختی جمع می‌کند و معلوم است که درد زیادی  دارد. او سال ۹۵ تصادف سختی با تیلر کشاورزی داشت؛ وقتی‌ تیلر در شیب تندی در حال حرکت بود ترمز برید که باعث شد تصادف شدیدی داشته باشم و پا و لگنم به‌شدت آسیب ببیند.

از حمایت‌های عملی تا بی‌اعتبار شدن دفترچه درمان توسط مدیران شیک‌پوش
گله و ناراحتی از وضعیتش باعث نمی‌شود تا در حرف‌هایش چند بار از محمدعلی نجفی استاندار سابق گیلان به نیکی نام نبرد. چراکه در زمان شکستگی لگن بعد از تصادف برای جبران هزینه تصادف دستورات او برای کمک شامل حالش شد.
دی‌ماه ۹۵ و بعد از انتشار مطالبی در رسانه‌های گیلان مبنی بر وضعیت نامناسب علی کاظمی کشاورز مبتکر گیلان، هم نجفی استاندار وقت، یونس رنجکش  مدیرکل امور فرهنگی اجتماعی استانداری گیلان را به نمایندگی از خود به عیادت کاظمی فرستاد. دیداری که منجر به صدور دفترچه درمانی برای کاظمی و همسرش به سفارش استانداری از طرف کمیته امداد شد. همسرش می‌گوید: بعد از چند ماه کمیته امداد به ما گفت این دفترچه به سفارش مدیرکل قبلی استانداری گیلان صادر شده بود و قابل تمدید سالانه نیست.
قبل از صدور این بیمه هم از سوی نجفی استاندار سابق گیلان نامه‌ای برای کاهش هزینه‌های درمانی همسرش به دستشان داده بودند؛ وقتی برای درمان به درمانگاه یا بیمارستان مراجعه می‌کردیم می‌گفتند این نامه را بشورید و آبش را به سرتان بمالید!
کاظمی معتقد است که بعضی از مسئولان دوست دارند به امثال او کمک کنند اما تعدادی دیگر فقط می‌خواهند مردم را دست‌به‌سر کنند. او گلایه‌مند ادامه می‌دهد: آیا کشاورزانی مانند من که بدون هیچ چشمداشتی برای این آب‌وخاک تلاش کرده‌ایم شان و شخصیتی کمتری از مدیران شیک‌پوش پشت میز نشین داریم؟ آیا کمتر از آن‌ها برای بهتر شدن وضعیت کشورمان تلاش کرده‌ایم؟ او به مدارک درمانی پا و کمرش اشاره می‌کند و می‌گوید با این وضعیت همچنان کار می‌کنم تا دستم پیش کسی دراز نشود. اما برخوردهای غیرمنصفانه و وعده‌های دروغ به امثال من دور از اخلاق است.
وعده‌های عملی نشده مسئولان طی سال‌های گذشته به کاظمی ما را به یاد مثال «ری کردن برنج» می اندازد. اگر وعده‌هایشان را مانند برنج خیس بدهیم مطمئنا آن‌قدر حجم بالایی دارد که ری خوبی خواهد داشت!

روزگار دشوار کاشف برنج علی کاظمی
«فقط با چهار خوشه کاری کردم که این برنج در کل کشور شناخته شد و هرکسی که از برنج کاظمی استفاده می‌کند باعث افتخار من است.
در ایران کشاورزی سن بازنشستگی ندارد و بدون هیچ‌گونه حمایت اجتماعی از سوی نهادهای مربوطه، تا وقتی آخرین رمق‌هایت اجازه می‌دهد باید کارکنی.
علی کاظمی هم بعد از ۵۵ سال کار، نام نیکی در کشاورزی دارد. اما چند لوح تقدیر و تشویق در جشنواره ‌زندگی کسی را از نظر اقتصادی تغییر نداده است؛ «حالا در سن بازنشستگی هستم و با شکستگی لگن کار برای من بسیار مشکل شده است. تا الان زندگی آبرومندانه داشته‌ام و بعد از این هم مگر چند سال دیگه زنده هستم؟ تنها درخواستم این است تا دولت برای این کاری که انجام داده‌ام مقرری در نظر بگیرد تا بتوانم حداقل در این سال‌ها کمی راحت‌تر زندگی کنم»
این سال‌ها در مورد ارزش‌افزوده کالاها و همین‌طور کارآفرینی حرف‌های زیادی گفته‌شده و همه سازمان‌ها به دنبال آموزش افراد برای رسیدن به این دو هدف هستند. آیا گذشت زمان باعث نشده است تا نهادهایی مانند جهاد کشاورزی ارزش کار کشاورزانی مانند کاظمی را درک کنند؟
گذشت بیش از ۳دهه برای توجه حداقلی به کشاورزانی مانند علی کاظمی کافی نیست؟ کشاورزی که بدون چشمداشت زمینه تهیه غذای باکیفیت هزاران ایرانی را فراهم کرده است اما در دهه هفتم زندگی‌اش به‌سختی روزگار می‌گذراند.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.