نماهای رومی در شهر رشت؛

زوال تدریجی هویت

0 ۴۲

تجربه فضایی و حس حضور، بخشی جدایی‌ناپذیر از زیست انسانی امروز ماست. ما همواره در حال تجربه فضا هستیم، اما این تجارب الزاما به حس معنا و تعلق نمی‌انجامند. معماری، به‌ویژه نمای ساختمان‌ها، نقشی کلیدی در این تجربه دارد؛ عنصری که می‌تواند ذهن ما را به معنا، خاطره و فرهنگ گره بزند یا از آن بگسلد.

 

در شهرهایی مانند رشت، با پدیده‌ای روبرو هستیم که به‌سرعت و بدون تعمق در حال گسترش است: نماهای رومی یا نئوکلاسیک. این نماها که اغلب با سنگ تراورتن، قوس‌ها، ستون‌های مصنوعی و تزئینات اغراق‌آمیز همراه‌اند، نه‌تنها نسبتی با اقلیم، فرهنگ و زیست‌بوم ما ندارند، بلکه نشانه‌ای از یک ذهنیت نوکیسه‌ و مصرف‌گرا هستند که معماری را به کالایی تزئینی برای نمایش موقعیت اجتماعی بدل کرده‌اند.

 

نماهای رومی، برخلاف آنچه تصور می‌شود، بیشتر از آنکه بر پایه زیبایی‌شناسی یا ارج به سنت‌های معماری کلاسیک باشند، محصول بازاری‌اند که بر پایه قیمت مناسب مصالح آماده، دسترسی سریع، و سلیقه‌سازی مصنوعی شکل گرفته‌اند. این روند، نوعی «یکدست‌سازی» تحمیلی‌ست که با بولدوزرِ ظاهرگرایی، خانه‌ها، خیابان‌ها و در نهایت هویت ما را تخریب می‌کند.

 

رشت، با معماری بومی‌اش که برگرفته از اقلیم مرطوب، فرهنگ چندلایه و مصالح محلی بوده، اکنون نیازمند رجوع به حافظه تصویری‌مان در عکس‌ها و فیلم‌هاست تا به‌یاد بیاوریم چگونه شهری بودیم. این زوال تدریجی هویت، تنها مسأله‌ای زیبایی‌شناختی نیست؛ بلکه آسیب‌شناسی فرهنگی، اجتماعی و حتی روانی نیز هست.

 

در چنین شرایطی، نقش علوم انسانی، شهرسازی و معماری انتقادی بیش از پیش اهمیت می‌یابد. ما نیازمند آگاهی از نیازها و خواسته‌های واقعی انسان امروز هستیم، نه خواسته‌هایی که توسط بازار و سرمایه‌داران برنامه‌ریزی شده‌اند. پاسخ معمارانه و شهرسازانه نیز باید پاسخی انسانی، محلی، و معنامند باشد.

 

اگر قرار است منابع مالی و انرژی شهروندان صرف نمای ساختمان‌ها شود، آیا شایسته نیست این نما با فرهنگ، تاریخ و اقلیم این مردم پیوند داشته باشد؟ بیایید اجازه ندهیم آفتِ بی‌هویتی، بیش از این در رگ‌های شهرهایمان رشد کند.

«کارشناسی ارشد معماری از علم و فرهنگ»

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.